بها دادن به صدای آموزگاران

کم وبیش در سراسر جهان بهایی که به حرفه ی معلمی داده می شود اغلب کم بوده و حتی رو به کاهش است. گزارش جهانی یونسکو که با تازگی منتشر شده است زنگ خطر کمبود آموزگار و رشد گسترده ی نرخ فرسودگی آموزگاران را به صدا درآورد. شرایط بدِ کاری دستمزد غیررقابتی  و فشارِ کاری آموزگاران را از ورود یا ماندن در این حرفه بازمی دارد. گذشته این ها عامل های نمادینی نیز وجود دارد که بر وضعیت نگران کننده ی آموزگاران می افزاید نبود شناخت اجتماعی استقلال حرفه ای اندک و تاثیر کمِ آموزگاران در تصمیم گیری ها از آن جمله اند. نادیده گرفتنِ صدای آموزگاران هم بر وضعیت و انگیزه ی آنان هم بر اثربخشی برنامه های آنان و هم برای سیاست های کلی آموزش وپرورش پیامدهای منفی دارد …

بها دادن به صدای آموزگاران

آموزگاران جستجو می کنند آموزش را هماهنگ می کنند درونمایه های درسی را اولویت بندی می کنند پیشرفت را ارزیابی و برای آن زمینه سازی می کنند آموزش در کلاس را [برای هر دانش آموز] شخصی سازی می کنند و درگیرِ تصمیم سازی در کلاس های درس خود می شود. با این همه و بر خلاف نقشِ کانونی آموزگاران و پتانسیل مشارکت آن ها در بهبود آموزش کشورهای کم شماری درگیر مشورتِ واقعی با آموزگاران و فرآیند گفت وگوی اجتماعی با دیگر ذینفعانِ اجتماعی هستند.

سفارش نامه یونسکو و سازمان جهانی کار درباره ی وضعیت آموزگاران (۱۹۶۶) می گوید که در راستای تعریف سیاست های آموزشی و هدف های دقیق آن می بایست همکاری نزدیکی میان دولت ها سازمان های معلمان بنیادهای فرهنگی آموزشی و پژوهشی وجود داشته باشد. برای نمونه نشانه ها به ما می گویند که سطح بالای اتحادیه گری با پیامدهای مثبت در شاخص های پرشمار رفاه اقتصادی فردی و دموکراتیک و همچنین برای حرفه ای سازی و پشتیبانی های سیاستی در پیوند است. این کار نیازمند سازوکارهایی برای گفت وگو و همکاری با آموزگاران است.

گفت وگوی اجتماعی به معنی همه ی انواع گفت وگو همچون چانه زنی مشورت یا بده-بستان اطلاعات میان نمایندگان دولت ها کارفرمایان و کارگران درباره موضوع های مورد علاقه مشترکی که در پیوند با سیاست های اقتصادی و اجتماعی هستند تعریف می شود. یکی از هدف های بنیادینِ گفت وگوی اجتماعی دادن صدا به کارگران در تصمیم گیری هایی است که بر آن ها تاثیر می گذارد؛ نتیجه این کار پدید آمدن اجماع و همکاری دموکراتیک در کارهاست. در آموزش این کار نیازمند گسترش همکاری و احترام به نهادهای آموزگاران در راستای برآورده کردنِ خواسته های آموزشگران به عنوان یک حق بنیادین احترام به آزادی حرفه ای آنان و تشویقِ همکاریِ کنشگرانه در تصمیم گیری در گستره ای از موضوع های حرفه ای از آن میان برنامه درسی [فرآینده] آموزش ارزیابی دانش آموز و سازماندهی آموزش در مدرسه هاست.

اجازه دادن به شنیده شدن صدای آموزگاران نیازمندِ چیزهایی از جمله توسعه فرهنگ اعتماد همکاری و قدرت بخشیدن به استقلال و آزادی آموزشی است؛ فرهنگی که در آن آموزگاران هم در درون و هم در بیرون از کلاس ارزشمند و محترم شمرده می شوند. همانگونه که در گزارش کمیسیون جهانی آموزش آینده تاکید شد برای دگرگونی آموزش آموزگاران باید در کانون این دگرگونی ها باشند و حرفه آنان به عنوان یک تلاش مشترک مورد بازبینی قرار گیرد و آگاهی های تازه ای را در راستای پدیدآوری دگرگونی های آموزشی و اجتماعی بوجود آورد. این کار نیازمند یک قرارداد اجتماعی تازه با آموزگاران است که بر پایه آن دولت های ملی اتحادیه ها ذینفعان توسعه جامعه ی مدنی و خودِ آموزگاران در توانمند کردن ساختارها و روندهای گفت وگوی اجتماعی سرمایه گذاری می کنند تا به این هدف به شکل کامیابانه ای دست یابند.

چندین رویکرد برای پدیدآوری ظرفیت در گفت وگوهای اجتماعی وجود دارد که می توان به نمونه هایی همچون توسعه ی همکاری و تعیین چارچوب های آن فرآیندها بنیادها و سازوکارهای رسمی طراحی شده برای هموار کردن همکاری های پیوسته و سازنده میان ذینفعان کلیدی آموزش اشاره کرد. این رویکردها با هدف پرداختن و برطرف کردن دشواری هایی که اثر مستقیمی بر کار آموزگاران دارند ممکن است برنامه های آموزشی سیاست های ملی و برنامه های جهانی را روشن کند؛ هدف هایی مانند مزایا و شرایط کاری و …. افزون بر این چنین رویکردهایی ممکن است در مناطقی که دانش دستِ اول آموزگاران از جامعه های آموزشی پویایی ها سختی ها نیازها و آرزوهای آن ها [ناچیز یا اندک است راهگشا باشد].

سازمان ملل گفت وگوی اجتماعی را به عنوان ابزاری برای پرداختن به دگرگونی های تازه در آموزش از آن میان بهره گیری از فناوری ها چارچوب های ارائه دهندگان خصوصی گسترش برابری جنسیتی سبز کردن آموزش یا آموزش برای ورود به بازار کار را سفارش کرده است. قدرت بخشی به فرآیندها و ساختارهای گفت وگوی اجتماعی در سامانه ی آموزشی و در سازمان های آموزگاران به شکل مثبتی به ایجاد احساس مالکیت آموزگاران بر سیاست های آموزشی کمک می کند گویی که آن ها کلید اجرای آن سیاست ها هستند. این کار به نوبه ی خود در راستای درک یک [جایگاه] حرفه ای و موقعیت کلی آن جایی مهم می شود که آموزگار احساس احترام می کند و وظیفه ی مهم شکل دادن به نسل های کنونی و آینده را بر عهده می گیرد.

فراتر از سیاست به رسمیت شناختن صدای آموزگاران و استقلال آن ها به عنوان کارشناسان مستقل و نوآور کلیدی برای قدرت بخشی به توانایی های آن ها در راستای پیشبردِ دگرگونی های آموزشی معنی دار از راه همکاری و نوآوری های سنجشگرانه در آموزش یادگیری و پرورش است. آموزگاران به عنوان پژوهشگر با توسعه حرفه ای درگیرند و با روندهای پژوهشیِ کنونی به روز می شوند و از شیوه های آموزشی مبتنی بر دلیل استفاده می کنند. آموزگاران به عنوان توسعه دهندگان جامعه با خانواده دانش آموز و دیگر ذینفعان در فرایندهای تصمیم گیری آموزشی برخورد می کنند و کلیت ارتباط و کیفیت آموزش را افزایش می دهند. افزون بر این آموزگارانی که صدای اندیشه ورانه ای را می پذیرند صدایی که به شکل سنجشگرانه مسئله های اجتماعی فرهنگی و سیاسی که بر زمینه های [کار] آموزشیِ آنان اثر می گذارد را می آزمایند ممکن است به پشتیبانانی برای برابری و عدالت اجتماعی بدل شوند. آن ها نابرابری های ساختاری را به چالش می کشند خود و دانش آموزان را در مسیرِ تبدیل شدن به عامل های دگرگونی در بسترهای گوناگون و با بهره گیری از مسیرهای ارتباطی گوناگون توانمند می سازند.

با توجه به افتِ احساس شده در وضعیت حرفه ی آموزگاری یک قرارداد اجتماعی تازه در آموزش که رویکردهای مشارکتی در میان آموزگاران را پیش می برد بر پایه ی گفت وگوی اجتماعی و ارزش هایی که از آن پشتیبانی می کند وضعیت حرفه ای آموزگاران را ارتقا می دهد و در نتیجه این حرفه را پرکشش تر و پایدارتر می کند. به سخن دیگر یک قرارداد اجتماعی تاه در آموزش کلیدی در راستای آرمان های هدف های توسعه پایدار خواهد بود.

*کارشناس آموزش

۲۳۳۲۳۳

Related Articles