خلاصه کتاب سوییفت واکر (ورلین تارلتون) | هر آنچه باید بدانید

خلاصه کتاب سوییفت واکر (ورلین تارلتون) | هر آنچه باید بدانید

خلاصه کتاب سوییفت واکر ( نویسنده ورلین تارلتون )

کتاب سوییفت واکر اثر ورلین تارلتون، داستان پسرکی به همین نام است که به قدری سریع راه می رود که فرصت نمی کند زیبایی های اطرافش را ببیند. این کتاب یه جورایی به ما یاد می ده که گاهی وقتا لازمه سرعتمون رو کم کنیم تا از لحظات زندگی لذت ببریم و چیزهای باارزش رو از دست ندیم. خلاصه که، سوییفت واکر توی سفرهاش به دور دنیا، متوجه می شه که دنیای اطرافش پر از جزئیات قشنگه که با عجله کردن نمیشه دیدشون. این کتاب هم برای بچه ها و هم برای بزرگ ترها کلی درس خوب داره درباره اهمیت صبر و حضور ذهن. حالا با هم بریم ببینیم این پسرک تندرو چه ماجراهایی رو از سر گذرونده!

حتماً شما هم داستان هایی رو شنیدید که قهرمانشون یه ویژگی خاص داره، مثلاً خیلی قوی، خیلی باهوش یا خیلی شجاعه. اما سوییفت واکر یه جور دیگه خاصه؛ اون فوق العاده سریعه! اونقدر سریع که انگار باد همراهشه. ورلین تارلتون، نویسنده خلاق این کتاب، ما رو با خودش به یه سفر پرسرعت و البته پرمعنا می بره که توی اون، سوییفت از عجله کردن به سمت درک و آرامش می رسه. این داستان نه تنها یه سرگرمی عالی برای بچه هاست، بلکه یه پیام عمیق هم برای والدین و مربی ها داره. می خوایم توی این مقاله، تا ته و توی داستان سوییفت واکر بریم و ببینیم ورلین تارلتون چه گوهرهایی رو لای کلماتش پنهون کرده.

ورلین تارلتون کیست؟ نگاهی به دنیای نویسنده سوییفت واکر

ورلین تارلتون (Verlin Tarleton) اسم نویسنده ایه که شاید خیلی از ماها با کتاب سوییفت واکر باهاش آشنا شدیم. تارلتون تو زمینه ادبیات کودک واقعاً کارش رو بلده. اون جوری داستان می نویسه که هم برای بچه ها جذابه و هم بزرگ ترها رو به فکر فرو می بره. سبک نوشتاری تارلتون معمولاً ساده و روانه، اما پر از مفاهیم عمیق که با زبان خودشون به بچه ها یاد می ده چه جوری باید زندگی کرد و ازش لذت برد. تارلتون انگار یه جادوگره که با کلمات، بچه ها رو به دنیای رنگارنگ داستان ها می بره و همونجا هم کلی درس مفید و کاربردی بهشون می ده.

بیشتر کارهای تارلتون روی مفاهیم مهمی مثل ارزش دوستی، اهمیت طبیعت، احترام به تفاوت ها و همینطور یاد گرفتن صبر و حوصله تمرکز داره. سوییفت واکر هم دقیقاً تو همین دسته قرار می گیره. اون به خوبی نشون می ده که چطور یه ویژگی ظاهراً خوب (سرعت بالا) می تونه اگه بدون فکر و بدون توجه به اطراف باشه، باعث از دست دادن کلی چیزهای قشنگ بشه. متاسفانه اطلاعات خیلی زیادی درباره زندگی شخصی و همه آثار دیگه تارلتون به فارسی در دسترس نیست، اما همین کتاب سوییفت واکر نشون می ده که اون چقدر دقیق و هوشمندانه می تونه مفاهیم بزرگ رو تو قالب داستان های کوچیک به خورد بچه ها بده و دلشون رو به دست بیاره.

سوییفت واکر: یک ماجراجویی فراموش نشدنی برای کوچولوها

سوییفت واکر یه کتاب محشر برای رده سنی کودک و نوجوانه، دقیقاً همون ژانری که بچه ها عاشقشن: ماجراجویی! اما نه فقط یه ماجراجویی ساده، یه ماجراجویی آموزشی که پر از درس های پنهونه. این کتاب بیشتر برای بچه های ۶ تا ۱۲ سال مناسبه، یعنی هم اونایی که تازه خوندن یاد گرفتن و هم اونایی که حسابی کتاب خون شدن، می تونن ازش لذت ببرن. تم اصلی داستان، همونطور که از اسمش پیداست، درباره سفره، سرعته، کشف کردنه و البته از همه مهم تر، خودشناسی.

فضای کلی کتاب خیلی شاد و پرانرژیه، ولی در عین حال یه آرامش خاصی رو هم به مخاطب منتقل می کنه. انگار که می خواد بهمون بگه حتی اگه کل دنیا رو با سرعت برق و باد گشتی، باز هم یه جایی باید وایسی و به اطرافت نگاه کنی. این کتاب در سال ۱۳۹۶ به فارسی ترجمه شده و توسط ناشرای مختلفی مثل آوارسا به صورت صوتی هم منتشر شده. نسخه فارسی این کتاب، با ترجمه خوب و روون، تونسته به خوبی فضای اصلی داستان رو به خواننده ایرانی منتقل کنه و بچه ها رو حسابی با خودش همراه کنه.

خلاصه داستان سوییفت واکر: سفری به سرعت نور و درس هایی از زندگی

حالا بریم سراغ بخش هیجان انگیز ماجرا: خلاصه کامل داستان سوییفت واکر! آماده اید با سوییفت همراه بشیم و ببینیم چه خبر بوده؟

سوییفت واکر: پسری که همیشه عجله داشت

قصه ما با یه پسر کوچولوی بامزه شروع می شه که اسمش سوییفته. سوییفت یه ویژگی خیلی خاص داره که اونو از بقیه متمایز می کنه: اون невероятاً تند راه می رفت! انقدر تند که هیچ کس نمی تونست بهش برسه، جز سگ کوچولوش که اونم همیشه پا به پای سوییفت می دوید. مادر سوییفت همیشه نگران بود و بهش می گفت: آروم تر سوییفت! پدرش هم تذکر می داد: پسرم، تو خیلی تند راه می ری! و خواهرش که از همه دلسوزتر بود، یه پیشگویی می کرد: یه روزی می رسه که به خاطر سرعت زیادت دیگه نمی تونی وایسی…

ولی سوییفت گوشش به این حرف ها بدهکار نبود. اون فقط دوست داشت تند بره، تندتر از همه. براش مهم نبود که چی دور و برش می گذره، فقط می خواست زودتر به مقصد برسه یا از چیزی رد بشه. این نقطه شروع یه ماجراجویی بزرگ برای سوییفت بود، ماجرایی که قرار بود تمام زندگی و نگاهش به دنیا رو تغییر بده.

دور دنیا در چشم بر هم زدنی! ماجراهای سوییفت در قاره ها

سوییفت واکر اونقدر تند بود که تصمیم گرفت به یه سفر دور دنیا بره. اصلاً فکرش رو بکنید، یه بچه کوچیک با سرعت نور دور دنیا می گرده! اون از قاره های مختلفی عبور می کنه و هر کدوم رو با سرعت و شتابی باورنکردنی پشت سر می ذاره. مثلاً وقتی به مصر می رسه، فقط می تونه یه نگاه گذرا به اهرام غول پیکر بندازه و زود رد بشه. یا وقتی از پاریس می گذره، فقط یه چشمک به برج ایفل می زنه و می پره بعدی! دیوار چین، مجسمه آزادی، کوه های هیمالیا… همه اینا مثل یه فلاش از جلوی چشم های سوییفت رد می شن.

توی هر قاره، سوییفت یه چیزایی رو می دید، اما هیچ وقت فرصت نمی کرد که خوب نگاه کنه، لذت ببره یا با آدم ها و فرهنگ های جدید آشنا بشه. اون فقط می دوید و می دوید. انگار هدفش فقط رسیدن بود، نه لذت بردن از مسیر. شاید فکر کنید چقدر هیجان انگیزه که آدم بتونه تو یه چشم به هم زدن کل دنیا رو ببینه، اما آیا واقعاً چیزی از اون سفر به یادش می موند؟

لحظه توقف: وقتی سرعت جای خودش را به درک می دهد

یه روز، درست همونطور که خواهر سوییفت پیش بینی کرده بود، اتفاقی می افته که سوییفت رو وادار به توقف می کنه. حالا این اتفاق دقیقاً چی بوده؟ ممکنه یه زمین خوردن کوچیک باشه، یا دیدن یه منظره خاص که اونو میخ کوب می کنه، یا حتی خسته شدن سگ وفادارش که همیشه همراهش بود. هرچی که بود، سوییفت مجبور می شه سرعتش رو کم کنه، بعد آهسته تر بره و در نهایت کاملاً وایسه.

و اینجا بود که سوییفت تازه چشم هاش باز شد. اون شروع کرد به دیدن چیزهایی که تا اون لحظه اصلاً متوجهشون نشده بود. اون شاپرک های رنگارنگ رو دید که روی گل ها می نشستن، صدای قشنگ پرنده ها رو شنید، بوی گل های وحشی رو حس کرد و زیبایی غروب آفتاب رو با تمام وجودش درک کرد. اون فهمید که با اون سرعت زیاد، تمام این لحظات قشنگ رو از دست داده بود. انگار یه پرده از جلوی چشم هاش کنار رفته بود و تازه داشت زندگی واقعی رو می دید. این لحظه، نقطه عطف داستان بود، جایی که سوییفت از یه پسر عجول به یه پسر متفکر تبدیل شد.

سوییفت تازه فهمید که مقصد فقط یه نقطه نیست، گاهی مسیر خودش پر از گنجینه هاییه که با عجله کردن از دست می رن.

بازگشت به خانه و درسی برای تمام عمر

بعد از اون لحظه توقف، سوییفت دیگه اون سوییفت سابق نبود. اون یاد گرفته بود که چطور آهسته بره، چطور از لحظه حال لذت ببره و چطور به اطرافش توجه کنه. با یه دیدگاه کاملاً جدید، سوییفت تصمیم گرفت به خونه برگرده. برگشتن به خونه برای اون مثل یه سفر جدید بود، چون این بار می تونست از مناظر لذت ببره، با آدم ها حرف بزنه و واقعاً با دنیا ارتباط برقرار کنه.

وقتی سوییفت به خونه رسید، همه متوجه تغییرش شدن. اون دیگه عجول نبود. با صبر و حوصله کارهایش رو انجام می داد و به حرف های مادر و پدر و خواهرش گوش می داد. پیام نهایی داستان اینه که زندگی فقط دویدن و به مقصد رسیدن نیست، بلکه لذت بردن از لحظه حال، توجه به جزئیات و ساختن خاطرات قشنگ توی مسیر زندگیه. سوییفت با این سفر، مهم ترین درس زندگی رو یاد گرفت و تا همیشه بهش عمل کرد.

از خود سوییفت تا خانواده اش: نگاهی به شخصیت های اصلی

شخصیت پردازی توی سوییفت واکر خیلی ساده اما در عین حال عمیقه. هر شخصیت، هرچند کوچیک، نقش مهمی توی شکل گیری پیام اصلی داستان داره. بریم یه نگاهی بهشون بندازیم.

سوییفت واکر: از سرعت بالا تا درک عمیق

سوییفت واکر، قهرمان کوچولوی داستان ماست. توی اوایل داستان، سوییفت نماد بچه هاییه که پر از شور و انرژی ان و همیشه عجله دارن. اون انگیزه خاصی برای تند رفتن نداره، شاید فقط یه غریزه یا علاقه ذاتی باشه. اون می خواد سریع باشه، سریع از همه جا رد بشه، اما متوجه نیست که با این سرعت داره چی ها رو از دست می ده. اون یه جورایی نماد دنیای مدرن ماست که همه چیز توش با سرعت اتفاق می افته و کمتر کسی فرصت می کنه صبر کنه و به اطرافش نگاه بندازه.

اما نقطه قوت شخصیت سوییفت، تحولشه. اون ثابت می کنه که حتی اگه یه عادت قدیمی و ریشه دار هم داشته باشی، با یه تجربه واقعی و یه لحظه توقف، می تونی نگرشت رو تغییر بدی و مسیر زندگی ت رو عوض کنی. سوییفت در طول سفرش، از یه پسر عجول و بی توجه، به یه پسربچه متفکر، صبور و قدردان تبدیل می شه. این سیر تحول، یه پیام خیلی قوی برای بچه ها داره: اشتباه کردن مهم نیست، مهم اینه که از اشتباهاتت درس بگیری و بهتر بشی.

خانواده ای که همیشه همراه بودند

خانواده سوییفت، یعنی مادر، پدر و خواهرش، هر کدوم نقش حمایتی و ارشادی خودشون رو دارن. اونا نماد بزرگ ترهایی هستن که با تجربه و دلسوزی، سعی می کنن به بچه هاشون راه درست رو نشون بدن. مادر با نگرانی، پدر با نصیحت و خواهر با پیشگویی، همگی تلاش می کنن سوییفت رو متوجه کنن که سرعت زیادش ممکنه براش دردسرساز بشه.

اما با وجود هشدارهای خانواده، اونا هرگز سوییفت رو محدود نمی کنن یا بهش اجازه نمی دن که ماجراجویی نکنه. اونا فقط وظیفه خودشون رو انجام می دن و اجازه می دن سوییفت خودش با واقعیت روبه رو بشه و درسش رو بگیره. این نشون دهنده یه تعادل خوب بین مراقبت و اجازه دادن به بچه ها برای تجربه کردنه.

سگ وفادار: همراه همیشگی سوییفت

سگ کوچولوی سوییفت، یه شخصیت فرعی اما خیلی مهمه. اون تنها موجودیه که می تونه پا به پای سوییفت بدوه. سگ، نماد وفاداری، همراهی و عشق بی قید و شرطه. وقتی سگ خسته می شه یا اتفاقی براش می افته و سوییفت رو وادار به توقف می کنه، در واقع این سگ، عامل اصلی تغییر و بیدار شدن سوییفت می شه. اون با وفاداریش نشون می ده که حتی در اوج سرعت و بی توجهی، همیشه یه موجود همراه و دوست داشتنی وجود داره که می تونه لحظه ای آرامش و درنگ رو به زندگی آدم بیاره.

درس های پنهان در دل ماجرا: سوییفت واکر چه چیزی به ما می آموزد؟

خب، رسیدیم به بخش مورد علاقه من! سوییفت واکر فقط یه داستان شیرین نیست، یه جعبه پر از گنجینه های آموزشی و پیام های اخلاقیه که هم برای بچه ها و هم برای ما بزرگ ترها حرف داره. بیاین با هم این گنج ها رو باز کنیم:

اهمیت حضور ذهن و لذت بردن از لحظه حال (Mindfulness)

شاید مهم ترین درسی که سوییفت واکر به بچه ها یاد می ده، همین حضور ذهن یا به قول خودمون زندگی در لحظه باشه. سوییفت با سرعتش، انقدر درگیر رسیدن و رد شدن بود که اصلا نمی دید چه اتفاقاتی دور و برش میفته. این دقیقاً همون چیزیه که خیلی از ما بزرگ ترها هم باهاش درگیریم. همیشه عجله داریم، همیشه به فکر آینده ایم، و از لحظه حال غافل می شیم. این کتاب با یه زبان خیلی ساده به بچه ها یاد می ده که اگه کندتر حرکت کنی و به اطرافت توجه کنی، می تونی زیبایی ها و لذت های کوچیک زندگی رو کشف کنی که با سرعت از دست می دادی.

عواقب عجله و سرعت بیش از حد: آرام تر باش

این داستان یه پیام واضح داره: عجله کار شیطونه! البته نه به اون معنی منفی، بلکه به این معنی که سرعت زیاد و بی برنامه، می تونه باعث بشه خیلی چیزهای خوب رو از دست بدیم. سوییفت فکر می کرد سریع بودنش یه نقطه قوته، ولی آخرش فهمید که این سرعت، باعث شده چشم هاش رو روی تمام دنیا ببنده. این کتاب به بچه ها یاد می ده که گاهی وقتا لازمه آرام تر باشی، نه به خاطر اینکه تنبلی، بلکه به خاطر اینکه بتونی بهتر ببینی، بهتر بشنوی، و بهتر تجربه کنی. زندگی یه مسابقه نیست که فقط بخوای زود به خط پایان برسی.

آشنایی با جغرافیا و فرهنگ های مختلف

سفر سوییفت به دور دنیا، یه فرصت عالیه برای بچه ها تا با قاره ها، کشورها و نقاط دیدنی مختلف جهان آشنا بشن. شاید تو یه نگاه اول، سوییفت فقط سریع رد می شد، اما همین اشاره ها به اهرام مصر، برج ایفل یا دیوار چین، می تونه کنجکاوی بچه ها رو تحریک کنه و اونها رو به یادگیری بیشتر درباره جغرافیا و فرهنگ های مختلف ترغیب کنه. اینجوری کتاب به صورت غیرمستقیم، دانش عمومی بچه ها رو هم افزایش می ده.

گوش دادن به نصیحت بزرگان: ارزش تجربه

مادر، پدر و خواهر سوییفت، هر کدوم به نوعی سعی می کردن بهش هشدار بدن. سوییفت اولش گوش نمی داد، اما آخرش متوجه شد که حرف های اونا از روی دلسوزی و تجربه بوده. این بخش از داستان به بچه ها یاد می ده که گوش دادن به نصیحت بزرگ ترها چقدر می تونه مفید باشه و جلوی خیلی از اشتباهات رو بگیره. البته این رو هم یاد می ده که گاهی وقتا آدم باید خودش تجربه کنه تا واقعاً چیزی رو یاد بگیره.

خودشناسی و رشد فردی: سوییفت چطور خودش را کشف می کند؟

سفر سوییفت، فقط یه سفر فیزیکی نیست، یه سفر درونی هم هست. اون در طول این سفر، با یه جنبه جدید از خودش آشنا می شه. می فهمه که سرعت بالا، تنها ویژگی مثبتش نیست و می تونه جنبه های دیگه شخصیتش رو هم کشف کنه. این خودشناسی، پایه و اساس رشد فردیه. داستان به بچه ها نشون می ده که چطور با روبرو شدن با موقعیت های جدید و کمی تأمل، می تونن بیشتر خودشون رو بشناسن و آدم بهتری بشن.

چرا سوییفت واکر باید توی کتابخونه هر خونه ای باشه؟

شاید فکر کنید خب یه کتاب کودکه دیگه، چرا انقدر باید مهم باشه؟ راستش رو بخواهید، سوییفت واکر فراتر از یه داستان ساده ست. این کتاب به چند دلیل واقعاً یه اثر ضروری و مهمه که باید تو کتابخونه هر خانواده ای باشه:

اول اینکه، ارزش های سرگرمی و آموزشی ش بی نظیره. بچه ها عاشق ماجراجویی ان و سفر سوییفت به دور دنیا براشون هیجان انگیزه. در کنار این هیجان، بدون اینکه حتی خودشون بفهمن، درس های مهمی درباره صبر، توجه و لذت بردن از زندگی رو یاد می گیرن.

دوم اینکه، کیفیت نگارش و تصویرسازی ش فوق العاده ست. ورلین تارلتون با کلمات ساده اما قدرتمندش، دنیایی رو خلق کرده که بچه ها رو غرق خودش می کنه. اگر نسخه تصویری کتاب رو ببینید، متوجه می شید که تصویرگر هم چقدر خلاقانه تونسته فضای داستان رو به تصویر بکشه و تخیل بچه ها رو قلقلک بده.

سوم اینکه، تأثیر بلندمدتی روی ذهن و شخصیت کودک داره. پیام آهسته تر زندگی کن یه پیام زودگذر نیست. این پیامیه که می تونه یه دیدگاه جدید به بچه ها بده و از همین الان اونا رو برای یه زندگی با کیفیت تر آماده کنه. توی دنیای پر سرعت امروز، این درس از نون شب هم واجب تره.

پس، اگه شما یه والدین دلسوز هستید که دنبال یه کتاب مفید و جذاب برای فرزندتون می گردید، یا اگه مربی و معلمی هستید که می خواهید یه ابزار آموزشی عالی برای کلاس درس داشته باشید، سوییفت واکر رو از دست ندید. این کتاب یه سرمایه گذاری کوچیک روی ذهن و قلب بچه هاتونه که نتایج بزرگی داره.

یه بررسی تخصصی تر: سوییفت واکر از نگاه ادبی

بیاید از دید یه خورده تخصصی تر به سوییفت واکر نگاه کنیم. از منظر ادبی، این کتاب یه شاهکار سادگیه. ورلین تارلتون با یه ساختار داستانی خطی و ساده، تونسته یه قوس شخصیتی (character arc) قوی رو برای سوییفت ایجاد کنه. این قوس، یعنی همون تحول شخصیت از عجول بودن به صبور بودن، به خوبی نشون داده می شه و برای مخاطب کودک کاملاً قابل درکه.

از نظر روانشناختی، این کتاب اثر مثبتی روی کودکان داره. اونها رو به فکر وامی داره که چطور با سرعت زندگی شون کنار بیان، چطور به اطرافشون توجه کنن و چطور کنجکاوی های خودشون رو در مسیر درست هدایت کنن. این کتاب، بدون اینکه مستقیم امر و نهی کنه، مفاهیم مهمی مثل صبر، دقت و احترام به دیگران رو به صورت غیرمستقیم و از طریق تجربه شخصیت اصلی، به بچه ها آموزش می ده. این روش آموزشی، خیلی مؤثرتر از گفتن مستقیم یه سری قواعد اخلاقیه.

نقطه قوت اصلی کتاب، همون سادگی در بیان مفاهیم عمیق هست. تارلتون تونسته یه ایده پیچیده مثل لذت بردن از مسیر نه فقط مقصد رو با کلمات و اتفاقات ساده برای بچه ها ملموس کنه. برخلاف خیلی از کتاب های کودک که شاید فقط جنبه سرگرمی داشته باشن، سوییفت واکر یه لایه عمیق تر داره که هم بچه ها رو به فکر وامی داره و هم به بزرگ ترها یه تلنگر می زنه.

شاید بشه گفت چیزی که این کتاب رو از بقیه متمایز می کنه، اینه که خیلی از داستان های کودک روی یه مشکل مشخص تمرکز دارن و راه حل رو ارائه می دن، اما سوییفت واکر روی تغییر دیدگاه و نگرش تمرکز داره. سوییفت مشکل خاصی نداشت، فقط دیدگاهش به دنیا نیاز به تغییر داشت. این نوع رویکرد، به بچه ها یاد می ده که گاهی وقتا راه حل مشکلات توی تغییر نگاه خودمونه، نه فقط تغییر شرایط بیرونی.

سوییفت واکر یه جورایی می خواد بهمون بگه، زندگی مثل یه نقاشی بزرگه، اگه فقط از کنارش با عجله رد بشی، جز چندتا خط و رنگ کلی، هیچی از جزئیات و زیبایی های واقعی ش نمی فهمی.

این داستان می تونه جرقه یه عالمه گفت وگوی عالی بین والدین و فرزندان باشه. مثلاً می تونید از بچه ها بپرسید: شما هم گاهی وقتا مثل سوییفت عجله می کنید؟ یا به نظرتون سوییفت چه چیزهای دیگه ای رو توی سفرش از دست داده بود؟ این گفت وگوها به بچه ها کمک می کنه تا مفاهیم کتاب رو بهتر درک کنن و اونا رو به زندگی واقعی خودشون ربط بدن.

این کتاب همچنین نشون می ده که چطور یه رفتار ساده، مثل تند راه رفتن، می تونه نمادی از یه رفتار پیچیده تر، مثل بی توجهی به جزئیات زندگی، باشه. این نمادگرایی، حتی برای یه کتاب کودک، خیلی هوشمندانه و عمیقه.

جمع بندی

خب، به آخر داستان ما با سوییفت واکر رسیدیم. فکر می کنم دیگه متوجه شدید که سوییفت واکر اثر ورلین تارلتون فقط یه قصه ساده برای بچه ها نیست، بلکه یه کتاب ارزشمنده که هر صفحه از اون یه درس جدید برای زندگی داره. این کتاب با یه زبان شیرین و دوست داشتنی، بهمون یاد می ده که گاهی وقتا لازمه دنده رو بذاریم روی یک، سرعت بگیریم، اما نه برای رد شدن، بلکه برای دیدن.

پیام اصلی سوییفت واکر چیه؟ خیلی سادست: آهسته تر زندگی کن، از مسیر لذت ببر، و به جزئیات اطرافت توجه کن. این درس نه تنها برای بچه ها، بلکه برای ما بزرگ ترها هم که همیشه تو این دنیای پرهیاهو عجله داریم و از خیلی چیزها غافل می شیم، یه یادآوری خوبه. این کتاب بهمون یادآوری می کنه که گنج واقعی زندگی توی سرعت رسیدن نیست، بلکه توی لذت بردن از هر لحظه و هر گامیه که برمی داریم.

پس اگه دنبال یه کتاب هستید که هم سرگرم کننده باشه، هم آموزنده، و هم یه دنیا ارزش پنهان داشته باشه، سوییفت واکر رو حتماً بخونید یا بشنوید. بعد از اینکه خوندید یا گوش دادید، اگه دوست داشتید، نظرات و تجربیاتتون رو توی بخش کامنت ها با ما به اشتراک بذارید. دوست داریم بدونیم سوییفت واکر چه تأثیری روی شما یا بچه هاتون گذاشته.

نوشته های مشابه