خلاصه کتاب گفتمان شناسی جریان انحراف – انتشارات دیدمان

خلاصه کتاب گفتمان شناسی جریان انحراف ( ناشر انتشارات دیدمان )
کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف» (انتشارات دیدمان) ریشه ها، ویژگی ها و راهبردهای جریان سیاسی نوظهور در دولت دهم را بررسی می کند و به شما کمک می کند تا ماهیت این پدیده را با تحلیل دقیق ابعاد نظری و عملی آن، به خوبی بشناسید. این کتاب یکی از منابع مهم برای درک بخشی از تاریخ معاصر ایران است.
تاحالا به این فکر کردین که چطور میشه توی دنیای پیچیده سیاست، یه جریان جدید سربرآره و کلی سروصدا کنه؟ کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف» دقیقاً همون چیزیه که برای فهمیدن اینجور پدیده ها بهش نیاز دارین. این کتاب که از طرف انتشارات دیدمان منتشر شده، مثل یه چراغ قوه می مونه که تاریک خانه های یه جریان خاص سیاسی توی دولت دهم رو برامون روشن می کنه. اگه دوست دارین سر از کار جریان انحرافی احمدی نژاد دربیارید و ببینید دقیقاً چی به چی بوده، جای درستی اومدید. اینجا قراره یه سفر کوتاه ولی عمیق به دل این کتاب داشته باشیم و ببینیم چه گره هایی رو باز می کنه.
اگه دانشجوی علوم سیاسی هستید، یا کلاً به تاریخ معاصر ایران و تحولات سیاسی اش علاقه دارین، یا شاید هم یه خبرنگار و تحلیل گر سیاسی هستید و دنبال یه دید عمیق تر می گردین، این خلاصه حسابی به کارتون میاد. حتی اگه وقت ندارید کل کتاب رو بخونید، اینجا می تونید عصاره بحث ها و نکات کلیدی رو گیر بیارید. این مقاله کمک می کنه بدون اینکه خودتون رو غرق جزئیات کنید، به یه درک کامل و منسجم از این پدیده سیاسی برسید. پس بزن بریم که ببینیم این کتاب چی برامون داره.
ماهیت و مفهوم جریان انحراف: از ظهور تا تعریف
یکی از سوالات اساسی که شاید خیلی ها داشته باشن اینه که اصلاً جریان انحراف از کجا پیدا شد؟ کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف» سعی می کنه ریشه این قضیه رو برامون بشکافه. این جریان توی دوران دولت دهم، یعنی همون موقعی که محمود احمدی نژاد رئیس جمهور بود، قد کشید. اون موقع ها یه سری اتفاقات افتاد که باعث شد این جریان خودش رو نشون بده. مثلاً قضیه «حذف مخالفین مشایی» از دولت، یا یه سری مسائل جنجال برانگیز که با معیارهای انقلاب اسلامی جور درنمی اومد، همه دست به دست هم دادن تا این جریان خاص شکل بگیره.
جالبه بدونید که کتاب، این جریان رو یه پدیده فرعی و در اقلیت می بینه. شاید بعضی ها فکر کنن این جریان خیلی بزرگ و فراگیر بوده، اما نویسنده ها معتقدند که جریان انحرافی با کل دولت احمدی نژاد فرق داشته و خط و مشی متفاوتی رو دنبال می کرده. این دیدگاه کمک می کنه ما تصویر دقیق تری از ماجرا داشته باشیم و از تحلیل های سطحی فاصله بگیریم. کتاب توضیح میده که این جریان، هرچند که در اقلیت بوده، اما تونسته مخاطرات و آثار شومی رو توی برهه ای از تاریخ ایران به وجود بیاره، مثل همون نحله های التقاطی و منحرفی که قبلاً هم توی تاریخمون دیدیم.
کتاب حسابی روی مفاهیم کلیدی و بنیان های فکری جریان انحراف زوم می کنه. مثلاً سعی می کنه نشون بده این جریان از نظر تئوریک روی چه چیزهایی بنا شده و توی عمل چطوری خودش رو نشون می داده. با خوندن این بخش ها، یه جورایی می تونید مثل یه کارآگاه سیاسی، پازل های این جریان رو کنار هم بچینید و ببینید این پدیده دقیقاً چه ماهیتی داشته و چه اهدافی رو دنبال می کرده.
چگونگی ظهور جریان انحرافی در دولت دهم
پیدایش جریان انحراف به سال های پایانی دولت دهم برمی گرده. توی این دوره، زمزمه ها و بعد هم اقدامات علنی برای حذف چهره هایی که با اسفندیار رحیم مشایی زاویه داشتن، شروع شد. این پروژه «حذف مخالفین مشایی» نه تنها فضای سیاسی دولت رو متشنج کرد، بلکه باعث شد نیروهای وفادار به مشایی، جایگزین افراد قبلی بشن. همزمان با این اتفاقات، یه سری حرف ها و مواضعی هم مطرح می شد که خیلی ها اونها رو با ارزش ها و شاخصه های انقلاب اسلامی ناسازگار می دونستن. همین مجموعه ی اتفاقات، بستری رو فراهم کرد تا یه جریان خاص و منحصر به فرد توی دل دولت دهم شکل بگیره و کم کم خودش رو به عنوان جریان انحرافی به جامعه معرفی کنه.
کتاب خیلی صریح می گه که نباید این جریان رو با تمامیت دولت دهم یکی بدونیم. یه جورایی داره تاکید می کنه که جریان انحراف مثل یه شاخه از اون درخت بوده، نه تمام خود درخت. این نکته خیلی مهمه، چون بعضی تحلیل ها ممکنه این دوتا رو با هم قاطی کنن و به نتایج اشتباهی برسن. نویسنده ها معتقدن که بین کلیت دولت و این جریان، یه تفاوت آشکار توی روش و منش وجود داشته و جریان انحراف، مسیری رو می رفته که شاید همه اعضای دولت باهاش موافق نبودن.
مفاهیم کلیدی و بنیان های فکری
برای شناخت هر جریانی، باید ببینیم ته و توی فکرشون چیه. کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف» هم همین کار رو می کنه و سراغ مفاهیم کلیدی و بنیان های فکری این جریان میره. این بخش به ما کمک می کنه بفهمیم این جریان از نظر تئوری روی چه پایه هایی استوار بوده و به چی اعتقاد داشته. مثلاً، اگه بخوایم یه اشاره کلی بکنیم، کتاب روی نگاه خاص این جریان به منجی گرایی انسانی و جهان نگرانه تاکید می کنه. این یعنی به جای اینکه همه چیز رو از دریچه دین و معارف اسلامی ببینن، یه جورایی یه نگاه انسانی محور به قضیه منجی و آخرالزمان داشتن. این نگاه اونا رو از خیلی از جریان های انقلابی دیگه متمایز می کرده و همین هم باعث می شده که ازشون به عنوان انحرافی یاد بشه.
البته، این فقط یه گوشه ای از بحثه. کتاب خیلی دقیق تر وارد این بحث ها میشه و لایه های عمیق تر فکری این جریان رو برامون باز می کنه. مثلاً، اگه دوست دارین بدونید چطور این جریان از یه سری ادبیات و مفاهیم خاص استفاده می کرده که شاید برای ما آشنا نبودن، یا اینکه چطور این مفاهیم رو با دیدگاه های دینی خودشون ترکیب می کردن، حتماً این قسمت از کتاب رو توی ذهنتون داشته باشید. درک این مفاهیم، مثل داشتن یه نقشه برای عبور از یه مسیر پیچیده ست.
گفتمان سیاسی و ویژگی های برجسته جریان انحراف
خب، حالا که فهمیدیم این جریان از کجا سر و کله اش پیدا شده، وقتشه بریم سراغ گفتمانشون. گفتمان سیاسی یعنی همون چارچوب های فکری و مدل حرف زدن یه جریان که نشون میده به چی اعتقاد دارن و چطوری می خوان اهدافشون رو پیش ببرن. کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف» قشنگ این مولفه های گفتمانی رو برای ما تحلیل می کنه و نشون میده که جریان انحرافی چه ویژگی های خاص و برجسته ای داشته.
یه نکته مهمی که توی این بخش بهش اشاره میشه، دوازده ویژگی کلیدی این جریانه که کتاب خیلی مفصل و با جزئیات بهشون می پردازه. این ویژگی ها مثل DNA این جریان می مونن که باعث میشن اونا رو از بقیه متمایز کنیم. مثلاً از همون اول که روی شخصیت سازی و تمرکز روی افراد خاص مثل اسفندیار رحیم مشایی تاکید داشتن، تا جایی که از فرار از قواعد مرسوم و ساختارشکنی ابایی نداشتن. اینا فقط چند نمونه کوچیک از اون همه ویژگی هستن که کتاب بهشون اشاره می کنه.
این جریان توانایی خاصی در ایجاد بحران و حتی بحران زی بودن داشت، یعنی از دل بحران ها هم فرصت برای خودشون می ساختن. یه ویژگی دیگه هم که خیلی به چشم می خوره، ترویج تئوری توطئه بود؛ یعنی همیشه یه نگاه خاص به وقایع داشتن و پشت هر اتفاقی، دسیسه ای رو می دیدن. همین ها باعث می شد که عملکردشون با بقیه فرق داشته باشه و توجه خیلی ها رو به خودشون جلب کنه. این بخش از کتاب واقعاً به آدم کمک می کنه که ماهیت این پدیده رو از نزدیک حس کنه و بفهمه.
تحلیل گفتمان سیاسی جریان انحراف: کلام و عمل
تحلیل گفتمان سیاسی جریان انحراف، به ما کمک می کنه بفهمیم این گروه چطور فکر می کرد و چطور حرف می زد. کتاب نشون میده که گفتمان این جریان، یه سری مولفه ها و چارچوب های فکری خاص داشته که اونا رو از بقیه جریانات انقلابی جدا می کرده. مثلاً، شاید توی ظاهر خیلی انقلابی و ولایتمدار حرف می زدن، ولی توی عمل، یه جورایی خط قرمزها رو رد می کردن و کار خودشون رو می کردن. این دوگانگی بین کلام و عمل، یکی از مولفه های اصلی گفتمان جریان انحراف بود.
یه بخش دیگه از این گفتمان، استفاده ابزاری از مفاهیم عمیق فلسفی و ایدئولوژیک بود. اونا مفاهیم رو به نفع خودشون تفسیر می کردن و ازشون برای پیشبرد اهدافشون استفاده می کردن. این یعنی هر حرفی که می زدن، پشتش یه سری نیت خاص بوده و برای اینکه به خواسته های خودشون برسن، حاضر بودن از هر ترفندی استفاده کنن. به قول معروف، حرفاشون رنگ و بوی خودشون رو داشت و شاید هرکسی نمی تونست نیت اصلی رو پشت اون کلمات پیدا کنه.
دوازده ویژگی برجسته جریان انحرافی
کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف» به طور مفصل به دوازده ویژگی کلیدی این جریان می پردازه. این ویژگی ها مثل ستون هایی هستن که این جریان روشون بنا شده بود و شناختشون برای درک این پدیده واقعاً ضروریه:
- شخصیت سازی و تمرکز بر افراد محوری: این جریان خیلی روی کاریزما و نفوذ فردی آدم های خاص، خصوصاً اسفندیار رحیم مشایی، مانور می داد. یه جورایی می خواستن یه محوریت خاص رو به یه نفر بدن.
- فرار از قواعد مرسوم و ساختارشکنی: جریان انحراف اصلاً اهل تبعیت از هنجارها و رویه های جاری نبود. دوست داشتن از چهارچوب های مرسوم بزنن بیرون و کار خودشون رو بکنن.
- بحران زا و بحران زی بودن: این یکی واقعاً جالبه! این جریان نه تنها توانایی ایجاد بحران رو داشت، بلکه حتی از دل بحران ها هم برای خودشون فرصت می ساختن و بهره برداری می کردن.
- ترویج تئوری توطئه: نگاه خاصی به وقایع داشتن و پشت هر اتفاقی، یه توطئه می دیدن. این نگاه باعث می شد همیشه خودشون رو در مرکز یه بازی بزرگ تر ببینن.
- بهره گیری از رویکرد فلسفی و ایدئولوژیک: از مفاهیم عمیق فلسفی و ایدئولوژیک به صورت ابزاری استفاده می کردن. یعنی این مفاهیم رو برای توجیه اهداف و اعمال خودشون به کار می بردن.
- تکیه بر ادبیات اومانیستی و انسان گرایی لیبرال (با التقاط دینی): اینجا بود که قضیه یه کم پیچیده می شد. اونا یه رویکرد انسان محور و اومانیستی داشتن، اما این رویکرد رو با مفاهیم دینی و حتی بعضاً الحادی ترکیب می کردن که یه التقاط فکری خاص رو به وجود می آورد.
- استفاده ابزاری از ارزش ها و باورهای دینی: ارزش های دینی و مقدسات رو برای رسیدن به اهداف سیاسی خودشون به کار می بردن. یه جورایی از دین برای اهداف دنیوی استفاده می کردن.
- بازخوانی و احیای ادبیات جریان اصلاحات و اپوزیسیون:
- تساهل فرهنگی: رویکردشون به مسائل فرهنگی یه جورایی شبیه به جریان اصلاحات بود، با یه مقدار تساهل و آزادی بیشتر.
- اصالت قدرت: تمرکزشون بیشتر روی کسب و حفظ قدرت بود تا خدمت گزاری. قدرت هدف اصلی بود.
- ناسیونالیسم (مکتب ایرانی): خیلی روی هویت ملی و مکتب ایرانی تاکید داشتن که این قضیه هم کلی بحث و جدل به راه انداخت.
- اعتقاد به اهمیت طبقات بالا: یه نگاه خاص به نخبگان و طبقات اجتماعی مرفه داشتن و شاید کمتر به طبقات محروم توجه می کردن.
- عبور از حکومت اسلامی: کتاب به این مسئله هم اشاره می کنه که یه جورایی دیدگاه هاشون به سمت عبور از ساختارهای مرسوم حکومت اسلامی می رفته.
- جدایی از روحانیت: از نهاد سنتی دین و روحانیت فاصله می گرفتن و سعی می کردن یه خط جداگانه برای خودشون ترسیم کنن.
- تضعیف و به چالش کشاندن ساختارهای مؤثر در جامعه: رویکردشون این بود که نهادهای قدرت و نهادهای مدنی رو تضعیف کنن و به چالش بکشن تا راه برای نفوذ خودشون باز بشه.
- تشکیل حلقه های سطح بندی شده و شبکه سازی: این جریان یه مدل خاص شبکه ای برای خودش داشت که بهش مدل تار عنکبوتی می گفتن. این مدل با مدل های هرمی یا خوشه ای که برای بقیه جریان ها رایج بود، فرق داشت.
واقعاً، وقتی این ویژگی ها رو می خونیم، می تونیم یه تصویر خیلی روشن تر از جریان انحراف توی ذهنمون داشته باشیم و بفهمیم که چطور این جریان تونسته بود تا این حد سر و صدا کنه و برای خودش یه جایگاه خاصی پیدا کنه. این دوازده ویژگی مثل دوازده قطعه پازل هستن که تصویر کاملی از این پدیده رو بهمون میدن.
راهبردها و الگوهای عمل سیاسی جریان انحراف
تا اینجا درباره ماهیت و ویژگی های جریان انحراف حرف زدیم. حالا وقتشه بریم سراغ راهبردها و الگوهای عملیشون. یعنی ببینیم این جریان برای رسیدن به اهدافش چه نقشه هایی می کشیده و چطور توی عمل، برنامه هاش رو پیاده می کرده. کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف» این بخش رو هم خیلی دقیق و ریزبینانه بررسی می کنه و بهمون نشون میده که این جریان چه روش هایی رو برای نفوذ و قدرت گیری توی فضای سیاسی کشور به کار می برده.
از مهم ترین راهبردهای جریان انحراف که کتاب بهشون اشاره می کنه، تلاش برای تضعیف جایگاه رهبری بوده. این یکی واقعاً جای بحث داره و نشون میده که چطور رویکردشون نسبت به ولایت فقیه، با دیدگاه های کلی نظام متفاوت بوده. علاوه بر این، اونا دنبال امتیازگیری از نظام بودن و می خواستن به هر طریقی که شده، قدرت سیاسی رو به دست بیارن و توی ارکان مهم کشور نفوذ کنن. این یعنی اهداف بلندمدتی برای خودشون داشتن و برای رسیدن بهش، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کردن.
جریان انحراف فقط توی سیاست داخلی فعال نبود، توی دیپلماسی بین المللی هم رویکردهای خاص خودشون رو داشتن و سعی می کردن ارتباطات بین المللی خودشون رو پیش ببرن. حتی توی حوزه تضعیف قدرت نرم جمهوری اسلامی هم کارهایی می کردن؛ مثلاً توی حوزه فرهنگ، رسانه و افکار عمومی، یه جورایی مسیر خودشون رو می رفتن. و البته، نباید از بعد اقتصادی این جریان غافل بشیم؛ اونا برای دستیابی به قدرت اقتصادی هم تلاش های زیادی می کردن و می خواستن توی این حوزه هم نفوذ داشته باشن. این راهبردها نشون میده که چقدر این جریان جامع الاطراف بوده و توی ابعاد مختلف فعالیت می کرده.
مهم ترین راهبردهای جریان انحراف
کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف» چندین راهبرد اصلی رو برای این جریان مشخص می کنه که دونستنشون برای تحلیل فعالیت هاشون خیلی مهمه:
- تلاش برای تضعیف جایگاه رهبری: با اینکه ظاهراً خودشون رو مطیع ولایت فقیه نشون می دادن، اما در عمل، اقداماتی انجام می دادن که به نوعی جایگاه رهبری رو تضعیف کنه یا حتی ابهتش رو بشکنه. تفسیر به رأی کردن فرمایشات رهبری هم یکی از این روش ها بود.
- امتیازگیری از نظام: این جریان همیشه به دنبال کسب امتیازات خاص از سیستم بود. یعنی می خواستن به اهداف خودشون برسن و برای این کار، از هر فرصتی برای گرفتن امتیاز استفاده می کردن.
- دستیابی به قدرت سیاسی: یکی از اهداف اصلی جریان انحراف، نفوذ در ارکان قدرت و تصاحب مناصب کلیدی بود. اونا اهداف بلندمدتی برای کنترل بخش های مختلف حکومت داشتن.
- دیپلماسی بین المللی جریان انحراف: اونا فقط توی سیاست داخلی متمرکز نبودن؛ توی عرصه خارجی هم ارتباطات و رویکردهای خاص خودشون رو داشتن. شاید بشه گفت که یه جورایی دنبال یه دیپلماسی موازی با دیپلماسی رسمی کشور بودن.
- تضعیف قدرت نرم جمهوری اسلامی: این جریان توی حوزه های فرهنگی، رسانه ای و افکار عمومی، فعالیت هایی رو انجام می داد که می تونست قدرت نرم نظام رو تحت تأثیر قرار بده. یه جورایی می خواستن از طریق فرهنگ و رسانه، خط فکری خودشون رو پیش ببرن.
- دستیابی به قدرت اقتصادی: بعد مالی و اقتصادی جریان انحراف هم خیلی مهم بود. اونا تلاش می کردن توی بخش های اقتصادی هم نفوذ کنن و از این طریق، نفوذ سیاسی خودشون رو هم تقویت کنن.
این راهبردها نشون می دن که جریان انحراف یک پدیده سطحی نبوده و برای خودش برنامه ریزی های دقیق و هدفمندی داشته. این نکته برای کسایی که می خوان تحلیل عمیقی از این جریان داشته باشن، خیلی کاربردیه. شناخت این راهبردها مثل داشتن یه نقشه راه برای فهمیدن عملکرد این جریانه.
الگوهای عملی این جریان در مواجهه با چالش ها
خب، فقط دونستن راهبردها کافی نیست، باید ببینیم این راهبردها توی عمل چطور خودشون رو نشون می دادن. کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف» مثال هایی از الگوهای عملی این جریان در مواجهه با چالش ها رو هم ارائه می ده. یعنی وقتی به مشکل برمی خوردن یا با مخالفت روبرو می شدن، چطور واکنش نشون می دادن و چه روش هایی رو به کار می گرفتن.
مثلاً، وقتی با مقاومت نهادهای انقلابی یا مخالفت های روحانیت روبرو می شدن، سعی می کردن با پروژه های رسانه ای یا طرح مباحث انحرافی، افکار عمومی رو به سمت دیگه ای بکشونن. یا وقتی بحث ولایت فقیه پیش می اومد، با اینکه ظاهراً خودشون رو مطیع نشون می دادن، اما در عمل، تلاش می کردن تا جایگاه رهبری رو تضعیف کنن یا اون رو به چالش بکشن. اینجوری بود که این جریان توی عمل، راهبردهای خودش رو پیاده می کرد و از خودش مقاومت نشون می داد.
کتاب نشون میده که جریان انحراف فقط یه اسم نبود؛ یه پدیده پیچیده با ریشه های فکری عمیق و راهبردهای عملی هدفمند بود که برای تحلیلش باید لایه های مختلفش رو کاوش کرد.
در واقع، الگوهای عملی اونا یه جورایی نشون دهنده همون ویژگی های دوازده گانه ای بود که قبلاً بهشون اشاره کردیم. از ساختارشکنی و فرار از قواعد مرسوم گرفته تا استفاده ابزاری از مفاهیم دینی. همه اینا توی عمل و توی مواجهه با چالش ها، خودشون رو نشون می دادن و باعث می شدن که این جریان، یه پدیده منحصر به فرد توی فضای سیاسی اون دوره باشه.
ماهیت ایدئولوژی و ریشه های فکری جریان انحراف
حالا که حسابی با ماهیت و راهبردهای جریان انحراف آشنا شدیم، وقتشه بریم سراغ ریشه های فکری و ایدئولوژیکشون. این بخش از کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف» مثل یه کاوشگر تاریخی عمل می کنه و به عمق تفکرات این جریان نفوذ می کنه تا بفهمیم از کجا آب می خوردن و چه فلسفه هایی پشت تفکراتشون بوده. این قسمت از کتاب واقعاً بهتون کمک می کنه تا بفهمید ایدئولوژی جریان انحرافی چقدر عمیق و چندلایه بوده و چطور با بعضی جریان های فکری دیگه گره خورده بود.
یکی از مهم ترین مباحثی که توی این بخش مطرح میشه، نسبت جریان انحراف با فراماسونری هست. کتاب شواهد و مثال هایی رو ارائه میده که نشون میده این جریان چطور تحت تأثیر آموزه های ماسونی قرار گرفته بوده. شاید شنیدن این قضیه یه کم عجیب به نظر برسه، اما کتاب با ارائه دلایل و ویژگی های مشترک بین دیدگاه های این جریان و شاخصه های فراماسونری، سعی می کنه این ارتباط رو برای خواننده روشن کنه. این یعنی حرف و عملشون، یه جورایی با خواسته های فراماسون ها همسو بوده.
یه بخش دیگه از این ریشه یابی فکری، به منجی گرایی انسانی و جهان نگرانه برمی گرده. توی این قسمت، کتاب به طور مفصل به مباحثی مثل ملی گرایی و سنت گرایی می پردازه. مثلاً، می بینیم که چطور این جریان روی مکتب ایرانی مانور می داد و سعی می کرد یه پیشینه خاص برای خودش بسازه. یا اینکه چطور آموزه های سنت گرایی مثل حکمت خالده، وحدت باطنی ادیان و پلورالیسم دینی رو توی ایدئولوژیشون جا داده بودن. این مباحث نشون میده که ایدئولوژی جریان انحرافی یه ترکیب پیچیده از تفکرات مختلف بوده که اونا رو از بقیه متمایز می کرده.
بررسی ریشه های عمیق ایدئولوژی جریان انحراف
درک ایدئولوژی جریان انحراف بدون پرداختن به ریشه های عمیق فکریش، تقریباً محاله. کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف» این کار رو به خوبی انجام میده و به چند ریشه اصلی اشاره می کنه:
فراماسونری و نسبت آن با جریان انحراف
شاید یکی از بحث برانگیزترین بخش های کتاب همین جا باشه. کتاب با شواهد و قرائنی که ارائه میده، سعی می کنه ارتباط و تأثیرپذیری جریان انحراف از آموزه های فراماسونری رو نشون بده. این شواهد شامل موارد زیر میشه:
- شواهدی از برنامه ریزی های ماسونری در ایران: کتاب به نمونه هایی از ارتباطات و برنامه ریزی هایی که ماسون ها در ایران داشتن، اشاره می کنه و نشون میده چطور این برنامه ها با فعالیت های جریان انحراف همخوانی داشته. مثلاً به شخصیت هایی مثل ریچارد رورتی و ریچارد نلسون فرای و اجرای تئوری مکتب ایرانی اشاره می کنه که ممکنه ریشه هایی توی تفکرات ماسونی داشته باشه.
- استفاده از آموزه های ماسونری در کلام و عمل: کتاب می گه که جریان انحراف توی حرف ها و کارهای خودش، از یه سری آموزه های ماسونی استفاده می کرده. این موضوع شاید برای خیلی ها غیرقابل باور باشه، ولی کتاب با ذکر مثال های کلی، سعی می کنه این نکته رو روشن کنه.
- وجود شاخصه های ماسونری در دیدگاه های انحرافی: جریان انحراف یه سری ویژگی ها و شاخصه هایی داشت که با اصول و دیدگاه های فراماسونری مشترک بود و نشون می داد که اونا ناخودآگاه یا آگاهانه، در راستای خواسته های ماسون ها حرکت می کردن. این اشتراکات خیلی ظریف و پیچیده بودن.
منجی گرایی انسانی و جهان نگرانه
یکی دیگه از ریشه های فکری مهم جریان انحراف، نوع خاصی از منجی گرایی بود که بیشتر رنگ و بوی انسانی و جهان نگرانه داشت، نه صرفاً دینی. این بخش خودش به دو قسمت اصلی تقسیم میشه:
ملی گرایی
کتاب در اینجا به ملی گرایی به عنوان یکی از اجزای اصلی ایدئولوژی جریان انحراف می پردازه. این ملی گرایی که در قالب مکتب ایرانی خودش رو نشون می داد، با یه پیشینه تاریخی از ملی گرایی در ایران پیوند می خورد. کتاب ریشه یابی می کنه که چرا فاز اول مکتب ایرانی به توفیق نرسید و مبانی فکری ملی گرایان ایران رو توضیح میده. بعد هم این ایدئولوژی رو با جریان انحرافی تطبیق میده و نشون میده که چطور این دو با هم همخوانی داشتن. تأکید این جریان بر نمادها و تاریخ ایران باستان، یه جورایی همون ملی گرایی بود که با نگاه مذهبیشون ترکیب شده بود.
سنت گرایی
شاید شنیدن اسم سنت گرایی در کنار جریان انحراف کمی عجیب به نظر برسه، اما کتاب توضیح میده که چطور این جریان از آموزه های سنت گرایی هم تأثیر پذیرفته بود. سنت گرایان به حکمت خالده (فلسفه جاودانه) اعتقاد دارن و قائل به وحدت باطنی ادیان و کثرت ظاهری اون ها هستن. این یعنی اونا معتقدن که همه ادیان در باطن به یک حقیقت واحد می رسن، هرچند که ظاهراً با هم فرق دارن (پلورالیسم دینی). کتاب نشون میده که چطور این آموزه ها، مثل صوفی مآبی، صلح طلبی و مهرورزی، توی دیدگاه ها و عملکرد جریان انحراف هم دیده می شد و این جریان چطور از این مفاهیم برای اهداف خودش استفاده می کرده. این یه پیچیدگی دیگه به ایدئولوژی این جریان اضافه می کنه و نشون میده که چطور این پدیده از ترکیبی از ایدئولوژی های مختلف تشکیل شده بود.
بررسی ریشه های فکری جریان انحراف نشون میده که ایدئولوژی این گروه ترکیبی پیچیده از ملی گرایی، سنت گرایی و حتی رگه هایی از آموزه های ماسونی بوده که اونها رو از سایر جریان های سیاسی متمایز می کرده.
نتیجه گیری و جمع بندی
خب، رسیدیم به آخر داستان خلاصه کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف». همون طور که دیدید، این کتاب یه تحلیل جامع و دقیق از یکی از پدیده های مهم سیاسی توی تاریخ معاصر ایرانه، یعنی همون جریان انحرافی احمدی نژاد. ما سعی کردیم توی این مقاله، اصلی ترین حرف های کتاب رو براتون روشن کنیم تا بدون اینکه نیاز باشه تمام کتاب رو بخونید، یه درک حسابی و درست و حسابی ازش به دست بیارید. فهمیدیم که این جریان چطوری شکل گرفت، چه ویژگی های منحصر به فردی داشت، چه راهبردهایی رو دنبال می کرد و از همه مهم تر، ریشه های فکریش از کجا نشأت می گرفت.
یکی از نکات اصلی کتاب اینه که جریان انحراف رو یه موضوع فرعی توی دل دولت دهم می دونه، نه تمامیت اون. این کتاب نشون میده که این جریان چه پیچیدگی ها و لایه های پنهانی داشته و چطور با ترکیب کردن ایدئولوژی های مختلف، خودش رو از بقیه جدا می کرده. از بحث فراماسونری و نسبت اون با این جریان گرفته تا منجی گرایی انسانی، ملی گرایی و سنت گرایی؛ همه اینا نشون میده که با یه پدیده ساده طرف نبودیم.
درک و تحلیل اینجور جریان ها توی فضای سیاسی و اجتماعی ایران واقعاً ضروریه. به قول معروف، ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است! شناخت این جریانات به ما کمک می کنه که از تاریخ درس بگیریم و توی تحلیل های آینده مون دقیق تر عمل کنیم. اگر شما هم به این بحث ها علاقه دارید و دوست دارید جزئیات بیشتری رو بدونید، حتماً پیشنهاد می کنیم که خود کتاب «گفتمان شناسی جریان انحراف» رو از انتشارات دیدمان تهیه کنید و بخونید. اونجا می تونید وارد عمق بحث ها بشید و حسابی سر از کار این پدیده دربیارید. امیدواریم این خلاصه براتون مفید بوده باشه و تونسته باشه دید خوبی بهتون بده.
اطلاعات تکمیلی کتاب
اگه دلتون خواست خود کتاب رو تهیه کنید و با جزئیات بیشتر آشنا بشید، اینم مشخصاتش:
عنوان | مشخصات |
---|---|
نام کتاب: | گفتمان شناسی جریان انحراف |
نویسنده: | گروه نویسندگان (اندیشکده برهان) |
ناشر: | انتشارات دیدمان |
سال انتشار: | ۱۳۹۵ |
شابک: | 978-600-97275-0-6 |
تعداد صفحات: | ۲۹ صفحه |
موضوع: | علوم سیاسی، سیاست داخلی ایران، تاریخ معاصر ایران |
معرفی کوتاه انتشارات دیدمان
انتشارات دیدمان یکی از ناشرانی است که روی موضوعات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، به ویژه در حوزه انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران، تمرکز داره. این انتشارات سعی می کنه با انتشار کتاب های تحلیلی و پژوهشی، به فهم عمیق تر پدیده های جامعه و سیاست کمک کنه. کتاب هایی که دیدمان منتشر می کنه، معمولاً برای پژوهشگران، دانشجویان و علاقه مندان به مباحث تخصصی علوم انسانی، کاربردی و پرمحتوا هستن. پس اگه دنبال منابع معتبر توی این زمینه ها می گردید، حتماً به کتاب های انتشارات دیدمان یه نگاهی بندازید.