غلامرضا خوشحال پور درگذشت – لاکو
به گزارش خبرگزاری لاکو غلامرضا خوشحال پور پیشکسوت هنر نقالی اصفهان و ملقب به «مرشد بستور» امروز به علت ایست قلبی درگذشت.
به گزارش لاکو استاد «غلامرضا خوشحال پور» با نام هنریِ «مرشد بستور» فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۵۵ و ابتدا با بازیگری تئاتر در گروه کارگری «گروه تئاتر کارگری حاج آقا اعتزازی» آغاز کرد. او علی رغم این که کارمند ذوب آهن بود اما اواسط جنگ و حدود سال ۶۵ به نقالی گرایش پیدا کرد و در مدت هشت سال دفاع مقدس به نقالی پرداخت و بیش از ۳ هزار اجرای نقالی در استان اصفهان داشته است؛ او همچنین در سایر شهرهای ایران و حتی خارج از کشور نیز فعالیت داشت.
غلامرضا خوشحال پور که «گروه نقالی آیینی سنتی بستور» را شکل داده بود تا بدین وسیله در زنده نگهداشتن هنر نقالی و انتقال آن به نسل نو اقدام موثری برداشته شود درباره علت انتخاب نام «بستور» برای خودش چنین گفته بود که «بستور یکی از پهلوانان گمنام شاهنامه است و حکیم فردوسی تنها ۶ بیت شعر درباره او سروده است.
وقتی که پدرِ بستور در میدان جنگ ایران و توران کشته شده و پرچم ایران از دست او به زمین می افتد بستور که انسان جنگجویی نیست برای این که پرچم را از روی زمین بردارد درحالی که می داند کشته می شود لباس جنگ بر تن می کند و بر اسب سوار می شود و تا نزدیک جنازه پدرش می رود اما ۲ هزار تیرانداز آماده که هرکس به میدان وارد می شوند را خواهند زد بستور را مورد هدف قرار می دهند و او در همان حالت لباس های پدر را بر تن خود می کند و پرچمی که در دست پدرش بود را برمی دارد سوار بر اسب می شود و چنان با مهمیز چکمه اش بر شکم اسب پدرش می کوبد که اسب و جنازه همراه با پرچم کاویانی ایران از زمین بلند می شوند و تورانیان می گویند «ما شنیده بودیم ایرانیان جادوگرند ولی ندیده بودیم!
پس
جادو شد که ما اینهمه تیر انداختیم ولی او بلند شد.» بنابراین رنگ چهره تورانیان شبیه رنگ زرد درختان پاییزی می شود و همه فرار می کنند و در ادامه سپاه ایران به سپاه توران حمله ور می شود. به این ترتیب جنگ ایران و توران به پایان می رسد و یک سوم تورانیان کشته می شوند و به کوه ها فرار می کنند و یک سوم آن ها نیز اسیر می شود. دلیل اینکه نام بستور را برای خود انتخاب کردم این است که بیشتر به این شهید گمنام پرداخته شود. »
او همچنین در گفتار خود به این نکته نیز تأکید داشت که: «کار نقال انتقال فرهنگ و هنر و بزنگاه های تاریخی و انتقال ظرافت ها و ظرفیت های انسانی است و یک نقال همیشه به خود و به دیگران یادآوری می کند که ما انسانیم و باید انسان وار زندگی کنیم. هدف نقال فقط مباحث وطن پرستی نیست اگرچه وطن خود را دوست دارد و برای وطن جان می دهد.»
۲۴۵۲۴۵