مجسمه ابن سینا در آدانا: شاعر ترک یا دانشمند ایرانی؟

مجسمه ابن سینا در آدانا: شاعر ترک یا دانشمند ایرانی؟

مجسمه فاخر ابن سینا در شهر آدانای ترکیه به عنوان شاعر ترک

ابن سینا، دانشمند، فیلسوف و پزشک نامدار ایرانی، یکی از بزرگترین مفاخر تاریخ بشریت است که میراثش به همه دنیا تعلق دارد. اما متاسفانه در شهر آدانا ترکیه، مجسمه ای از او نصب شده که او را به اشتباه به عنوان شاعر ترک معرفی می کند و این موضوع برای هر ایرانی ای جای تاسف دارد و باعث می شود از خودمان بپرسیم: چرا چنین اتفاقی افتاده و چه کسی باید جلوی این تحریف ها را بگیرد؟

ما ایرانی ها از قدیم الایام به بزرگان و مفاخرمون افتخار می کنیم. کسانی مثل ابن سینا، فردوسی، حافظ، مولانا و خیلی های دیگه، که اسمشون تو تمام دنیا پیچیده و علم و فرهنگ بشر مدیون تلاش ها و نبوغ اون هاست. این بزرگان، شناسنامه هویتی ما هستن و وظیفه ماست که ازشون مراقبت کنیم و نذاریم کسی به اسم و رسمشون دست درازی کنه. متاسفانه، این روزها می بینیم که بعضی کشورها، بدون هیچ سند و مدرک موثقی، سعی می کنن مفاخر ما رو به نام خودشون بزنن. یکی از بارزترین این موارد، همین ماجرای مجسمه ابن سینا در شهر آدانا ترکیه است. بیایید با هم ببینیم پشت پرده این اتفاق چیه و ما چطور می تونیم از میراث ارزشمندمون دفاع کنیم.

مجسمه ابن سینا در آدانا، ترکیه: حکایت یک تحریف تاریخی

حتماً برای خیلی ها سواله که این مجسمه کجاست و چه داستانی داره؟ ماجرا از این قراره که تو محوطه بیمارستان ابن سینا در شهر آدانا، یکی از شهرهای مهم ترکیه، یه مجسمه از این دانشمند بزرگ ایرانی نصب شده. تا اینجا که خوبه، چون نشون می ده دنیا قدر این آدم رو می دونه و بهش احترام می ذاره. اما مشکل از جایی شروع می شه که می بینیم زیر این مجسمه یا در کنارش، تو معرفی نامه، ابن سینا رو نه به عنوان یک دانشمند ایرانی، بلکه به عنوان یک شاعر ترک معرفی کردن! باور می کنید؟ این موضوع اولین بار نیست که اتفاق می افته و متاسفانه قبلاً هم شاهد چنین تحریف هایی درباره مفاخر دیگه مون بودیم.

خیلی از ایرانی هایی که این موضوع رو شنیدن یا عکس این مجسمه رو دیدن، حسابی ناراحت شدن. آخه چطور ممکنه یه دانشمند جهانی که ریشه و هویتش کاملاً ایرانیه، اینقدر راحت و بدون سند و مدرک، به اسم یه کشور دیگه معرفی بشه؟ این کار نه تنها یه جور دزدی فرهنگی محسوب می شه، بلکه به تاریخ و واقعیت هم بی احترامی می کنه. ما دیدیم که مثلاً تو وین اتریش، مجسمه چهار نفر از دانشمندای بزرگ ایرانی، یعنی خیام، بیرونی، رازی و خود ابن سینا به درستی و با افتخار به عنوان نمادهای علم و فرهنگ ایران معرفی شدن. یا مثلاً تو مادرید اسپانیا، تندیس ابن سینا رو به عنوان یه دانشمند بزرگ ایرانی رونمایی کردن. پس چرا تو ترکیه باید یه جور دیگه باشه؟ این اختلاف نشون می ده که یه جای کار می لنگه و یه عده سعی دارن تاریخ رو اون طور که خودشون دوست دارن بنویسن، نه اون طور که واقعیت داره.

جزئیات عجیب کتیبه یا معرفی نامه مجسمه

بگذارید دقیق تر به این موضوع بپردازیم. این مجسمه در محوطه بیمارستانی قرار گرفته که اسمش بیمارستان ابن سینا هست و زیرمجموعه اولین دانشگاه پزشکی آنکارا به حساب میاد. این دانشگاه از سال 1945 شروع به کار کرده و بیمارستان ابن سینا هم رسماً از سال 1985 تاسیس شده. حالا فکر کنید در همچین محیطی که باید مرجع علمی و دقیق باشه، یک نفر رو با هویتی کاملاً غلط معرفی می کنن! تو اون کتیبه یا معرفی نامه، ابن سینا رو به عنوان حکیم، دانشمند، فیلسوف و شاعر ترکیه ای معرفی کرده اند. این توصیف هم غلطه و هم کلمه ترک رو اضافه کرده. ابن سینا شاعر هم بوده، اما نه فقط شاعر، و نه شاعر ترک! این جور معرفی کردن، یعنی دست بردن توی هویت و ملیت یه شخصیت تاریخی.

تاریخ و هویت ملی ما، خط قرمز ماست. مفاخرمون هم جزء جدانشدنی این هویت هستن و باید با تمام توان ازشون دفاع کنیم، چون این وظیفه ما نسبت به نسل های آینده و میراث فرهنگی مونه.

چرا این موضوع اینقدر مهمه؟

شاید بعضی ها بگن این که فقط یه مجسمه ست، اینقدر سخت نگیرید. اما واقعیت اینه که این یه مجسمه تنها نیست. این جور اقدامات، یه جور تلاش برای تغییر روایت های تاریخی و فرهنگی ایه. وقتی یه شخصیت بزرگ رو که همه دنیا اون رو به یه کشور خاص می شناسن، به نام یه کشور دیگه ثبت می کنن، یعنی دارن ریشه ها رو تغییر می دن. این کار می تونه بعدها برای نسل های جدید ابهام ایجاد کنه و باعث بشه هویت واقعی این بزرگان کمرنگ بشه. ما نباید اجازه بدیم که تاریخ ما به راحتی تحریف بشه، چون این تاریخ، آینه فرهنگ و تمدن هزاران ساله ماست.

هویت حقیقی ابن سینا: شواهد انکارناپذیر ایرانی بودن

حالا که صحبت از هویت شد، بیایید نگاهی بندازیم به دلایل و شواهدی که نشون می ده ابن سینا قطعاً ایرانی بوده و هیچ شکی تو این قضیه نیست. این شواهد اونقدر قوی هستن که هر کسی با کمترین اطلاعات تاریخی هم می تونه به ایرانی بودن این فیلسوف بزرگ پی ببره. مثل آفتاب روشن و واضحه که ابن سینا مال کجاست!

زادگاه و ریشه خانوادگی: از افشانه تا بخارا

اگه بریم سراغ زادگاه ابن سینا، می بینیم که اون تو روستای افشانه نزدیک بخارا به دنیا اومده. اون زمان، بخارا مرکز تمدن سامانیان بود و این منطقه جزء ایران بزرگ محسوب می شد، حتی الان هم تو قلمرو فارسی زبان هاست (تاجیکستان امروزی). خانواده اش هم فارسی زبان بودن و خودش هم از همون بچگی تو یه محیط فارسی زبان بزرگ شده. یعنی ریشه اش از همون اول ایرانیه، نه جای دیگه. پدرش از اهالی بلخ بود و این خودش نشون دهنده ارتباط عمیق خانواده اش با مناطق ایرانی نشین اون زمانه. دیگه از این واضح تر که یه نفر تو یه منطقه فارسی زبان به دنیا بیاد و تو یه خانواده فارسی زبان رشد کنه؟

زبان آثار و تألیفات: فارسی در کنار عربی

ممکنه بعضی ها بگن خب ابن سینا بیشتر کتاب هاش رو به عربی نوشته. درسته، اما این دلیل نمی شه که بگیم عرب بوده یا ترک. اون زمان، زبان عربی زبان علم و دانش تو کل دنیای اسلام بود. مثل همین الان که انگلیسی زبان بین المللی علم محسوب می شه. خیلی از دانشمندان بزرگ اروپایی هم آثارشون رو به لاتین می نوشتن، اما هیچ وقت نگفتیم چون به لاتین نوشته، پس رومی بوده! ابن سینا هم برای اینکه آثارش به دست دانشمندای دیگه برسه، به عربی می نوشته. اما این رو هم فراموش نکنیم که اون آثار مهمی به فارسی هم داره، مثل «دانشنامه علایی» که یه شاهکاره تو فلسفه و علوم به زبان فارسی. این کتاب نشون می ده که ابن سینا چقدر به زبان مادری اش اهمیت می داده و چقدر به فارسی مسلط بوده. اگه ترک بود، چرا باید دانشنامه بزرگی مثل دانشنامه علایی رو به فارسی می نوشت؟

منابع تاریخی و اقوال اندیشمندان: همه چیز واضح است!

اگه بری سراغ کتاب های تاریخ، می بینی که همه مورخان بزرگ اسلامی و حتی شرق شناسای غربی، بدون چون و چرا، ابن سینا رو ایرانی می دونن. هیچ منبع معتبری وجود نداره که بگه اون ترک بوده. اصلاً جغرافیا و فرهنگ اون زمان رو که بررسی می کنی، می بینی ابن سینا از دل تمدن بزرگ ایران برخاسته. اون تو مدرسه هایی درس خونده که زبان علم توشون فارسی و عربی بوده و زیر نظر استادایی تربیت شده که خودشون هم ایرانی بودن. پس این ادعاهای جدید، فقط و فقط تحریف تاریخ و جعل هویت یک شخصیت بزرگه.

بخارا، سمرقند، خوارزم و همه اون مناطق، اگرچه بعدها زیر نفوذ اقوام ترک قرار گرفتن، اما تا قرن ها مرکز تمدن فارسی بودن. دانشمندایی مثل ابن سینا که تو اون دوران و تو اون محیط بزرگ شدن، همگی از فرهنگ و تمدن ایرانی سرچشمه گرفتن و آثارشون هم بازتاب دهنده همین فرهنگه.

رد دلایل احتمالی: توهمات پان ترکیسم

بعضی ها ممکنه بگن چون شهر بخارا در جایی قرار داره که امروزه قومیت های ترک اونجا ساکن هستن یا قبلاً رفت و آمد داشتن، پس ابن سینا هم ترک بوده. این استدلال کاملاً اشتباه و بی پایه است. همون طور که گفتیم، بخارا در زمان ابن سینا، مرکز فرهنگی سامانیان، یکی از دودمان های بزرگ ایرانی بود. اصلاً زادگاه یک فرد، لزوماً به ملیت قوم غالب امروزی اون منطقه ربطی نداره. مردم زیادی در طول تاریخ جابه جا شدن، مرزها تغییر کردن، اما هویت و ریشه افراد با این چیزا عوض نمی شه. این ادعاها بیشتر شبیه توهماتیه که توسط جریان های پان ترکیسم مطرح می شه تا به زور هم که شده برای خودشون مفاخر دست و پا کنن. در حالی که ریشه تاریخی و فرهنگی ابن سینا، کاملاً ایرانیه و هیچ شکی تو این نیست.

چرا تحریف هویت مفاخر؟ انگیزه ها و پیامدها

اینکه چرا بعضی کشورها دست به تحریف هویت مفاخر می زنن، سوال مهمیه که باید بهش فکر کنیم. این کارها بی دلیل نیست و معمولاً پشتش انگیزه های خاصی وجود داره که پیامدهای خوبی هم نداره.

انگیزه های احتمالی پشت این تحریف ها

خب، می رسیم به این سوال که چرا این کارا رو می کنن؟ چند تا دلیل می تونه داشته باشه:

  1. تلاش برای غنی سازی تاریخ و هویت ملی (ناحق): بعضی کشورها حس می کنن تاریخ و تمدنشون به اندازه کافی غنی نیست یا مفاخر کافی ندارن. برای همین، سعی می کنن با دزدیدن مفاخر کشورهای دیگه، خودشون رو بزرگتر و پربارتر نشون بدن. این یه جور عقده گشایی تاریخی محسوب می شه.
  2. پیگیری اهداف سیاسی و ناسیونالیستی (مثل پان ترکیسم): جریان های ناسیونالیستی افراطی، مثل پان ترکیسم، دوست دارن همه چیز رو به خودشون ربط بدن. اونا می خوان یه تاریخ ترک بزرگ بسازن و تو این راه، حاضرن هر کسی رو که تو منطقه جغرافیایی تورانی (که خودشون تعریف می کنن) زندگی کرده، به زور ترک جا بزنن. حتی اگه اون فرد هیچ ربطی به زبان یا فرهنگ ترک نداشته باشه.
  3. بی اطلاعی یا سوءاستفاده از عدم آگاهی عمومی: گاهی اوقات ممکنه واقعاً اطلاعات غلطی وجود داشته باشه و این اطلاعات غلط، دست به دست بچرخه و منتشر بشه. اما در موارد دیگه، عمدی در کار هست و از عدم آگاهی مردم، خصوصاً تو سطح بین المللی، سوءاستفاده می شه. وقتی یه نفر رو تو یه کشور خارجی، با هویت غلط معرفی می کنن، مردم اونجا که ممکنه اطلاعات زیادی نداشته باشن، ممکنه باور کنن.

مثلاً همین موضوع نظامی گنجوی رو ببینید. با اینکه تمام آثار نظامی به فارسیه و اون حتی تو شعرش از ایران به عنوان دل عالم یاد کرده، آذربایجان سعی داره اونو شاعر آذربایجانی معرفی کنه و مجسمه هاش رو با این عنوان تو کشورهای مختلف نصب می کنه. یا مولانا رو که نماد زبان و ادبیات فارسیه، بعضی ها تو تاجیکستان می خوان به زور تاجیک جا بزنن. اینا همه نمونه هایی از همون تلاش برای غنی سازی تاریخ به زور و بی دلیل هستن.

مفاخر هر ملتی، شناسنامه وجودی اون ملت هستن. اگه اونا رو از دست بدیم، انگار بخشی از وجودمون رو از دست دادیم. پاسداری ازشون، کمتر از پاسداری از خاک وطن نیست.

پیامدهای این تحریفات: عواقب ناخوشایند

این تحریف ها فقط یه سوءتفاهم ساده نیستن، بلکه پیامدهای جدی و ناخوشایندی دارن:

  1. ایجاد تنش های فرهنگی و دیپلماتیک: وقتی یه کشور به خودش اجازه می ده مفاخر کشور دیگه رو به نام خودش ثبت کنه، این کار می تونه حسابی روابط فرهنگی و حتی دیپلماتیک بین اون دو کشور رو خدشه دار کنه. این جور کارها فقط اختلاف درست می کنه و فایده ای نداره.
  2. مخدوش شدن دقت تاریخی و گمراهی نسل های آینده: اگه هر کسی بتونه هر جور که دلش خواست تاریخ رو بازنویسی کنه، دیگه هیچ اعتباری برای اسناد تاریخی نمی مونه. این کار نه تنها به محققین و پژوهشگرها آسیب می زنه، بلکه باعث گمراهی نسل های آینده هم می شه. اون ها نمی دونن حقیقت چیه.
  3. کمرنگ شدن نقش واقعی تمدن ها در توسعه دانش بشری: هر تمدنی، سهم خودش رو تو پیشرفت بشریت داشته. وقتی مفاخر رو از ریشه های اصلیشون جدا می کنی، در واقع نقش واقعی اون تمدن رو تو تاریخ علم و فرهنگ کمرنگ می کنی. این کار به بشریت هم آسیب می زنه، نه فقط به یه کشور خاص.

پس، می بینید که این موضوع چقدر جدیه. نباید اجازه بدیم که این جور اقدامات به یه رویه عادی تبدیل بشه. باید محکم جلوی این تحریف ها بایستیم.

پاسداری از میراث و مفاخر: وظیفه ملی ما

حالا که فهمیدیم این قضیه چقدر مهمه، باید ببینیم وظیفه ما چیه؟ ما چطور می تونیم از میراث ارزشمند و مفاخر بزرگمون دفاع کنیم؟ این یه وظیفه ملیه که هم مردم و هم نهادهای دولتی باید بهش توجه کنن.

نقش نهادهای فرهنگی و دیپلماتیک ایران

اولین گام اینه که نهادهای رسمی کشور، مثل وزارت امور خارجه، وزارت میراث فرهنگی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی، حسابی حواسشون به این چیزا باشه. اونا باید:

  • وقتی می بینن یه همچین اتفاقی افتاده، فوراً واکنش نشون بدن و با استفاده از کانال های دیپلماتیک، اعتراض خودشون رو اعلام کنن.
  • اسناد و مدارک تاریخی رو به صورت بین المللی منتشر کنن و حقیقت رو به گوش دنیا برسونن.
  • با موزه ها، دانشگاه ها و مراکز فرهنگی دنیا ارتباط بگیرن و برای همکاری های فرهنگی، از هویت واقعی مفاخر ایرانی دفاع کنن.
  • حمایت از پژوهش ها و ترجمه آثار مربوط به مفاخر ایرانی به زبان های مختلف رو در دستور کار خودشون قرار بدن تا حقیقت به گوش همه برسه.

تولید محتوای مستند و علمی، اما با زبانی که برای عموم مردم قابل فهم باشه، خیلی مهمه. باید مقاله ها، کتاب ها و مستندهایی ساخته بشه که هم دقیق باشن و هم جذاب، تا همه دنیا بفهمن که ابن سینا کی بوده و مال کجا. ما خودمون باید پیش قدم بشیم و میراثمون رو معرفی کنیم، نه اینکه منتظر بمونیم دیگران تحریفش کنن.

اهمیت آموزش و آگاهی بخشی عمومی

فقط نهادهای دولتی مسئول نیستن، ما مردم هم نقش مهمی داریم. باید:

  • تاریخ و فرهنگ خودمون رو خوب بشناسیم. هر چقدر خودمون آگاه تر باشیم، کمتر فریب تحریف ها رو می خوریم.
  • به بچه هامون از کوچیکی مفاخر و افتخارات ملی مون رو یاد بدیم. ازشون بخوایم کتاب های مربوط به این بزرگان رو بخونن و فیلم های مستندشون رو ببینن.
  • تو فضای مجازی، اگه دیدیم کسی داره اطلاعات غلط منتشر می کنه یا مفاخر ما رو تحریف می کنه، با دلایل منطقی و مستند، پاسخ بدیم و حقیقت رو بگیم.
  • از تولیدکنندگان محتوا و هنرمندان حمایت کنیم که درباره مفاخر ما کار می کنن.

وقتی آگاهی عمومی بالا بره، دیگه کسی نمی تونه به این راحتی هویت یه دانشمند یا شاعر بزرگ رو به نفع خودش تغییر بده. این آگاهی مثل یه سپر دفاعی قویه.

پیشنهاداتی برای بزرگداشت های بین المللی

ما می تونیم کارهای مثبت زیادی هم بکنیم تا هویت واقعی مفاخر رو به دنیا بشناسونیم. مثلاً:

  • برگزاری کنفرانس ها و سمینارهای بین المللی: دعوت از دانشمندان و پژوهشگرای خارجی برای شرکت تو کنفرانس هایی که موضوعشون مفاخر ایرانی هستن. این کنفرانس ها باید تو شهرهای مهم دنیا برگزار بشن.
  • نامگذاری ها و یادبودها: اگه جایی دیدیم یه پارک، خیابون یا یه مرکز علمی می خواد به اسم یه دانشمند نامگذاری بشه، پیشنهاد بدیم اسم مفاخر ایرانی رو بذارن، البته با ذکر ملیت صحیحشون.
  • نمایشگاه های فرهنگی: برگزاری نمایشگاه های هنری و فرهنگی تو کشورهای مختلف که توشون آثار مربوط به مفاخر ایرانی، زندگینامه و دستاورداشون به نمایش گذاشته بشه.
  • تولید محتوای چندرسانه ای: ساخت مستندهای جذاب، انیمیشن ها و بازی های آموزشی درباره مفاخر ایرانی که برای مخاطبین بین المللی جذاب باشن و به زبان های مختلف ترجمه بشن.

این کارها باعث می شه که مفاخر ما، با هویت واقعی خودشون، تو دنیا شناخته بشن و دیگه جایی برای تحریف ها نمونه. باید به جای دفاع، حمله فرهنگی کنیم و پیش دستی کنیم تا تاریخمون رو خودمون روایت کنیم.

ماجرای سرقت هویت نظامی گنجوی و مولانا

همین طور که داشتیم درباره ابن سینا حرف می زدیم، جا داره اشاره ای هم به ماجرای تحریف هویت دو تا از بزرگان دیگه ادبیات فارسی، یعنی نظامی گنجوی و مولانا داشته باشیم که این روزها خیلی سر و صدا کرده.

نظامی گنجوی: شاعری از دل ایران

جمال الدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن موید، که لقبش نظامیه، یکی از بزرگترین شاعران و داستان سرایان ادبیات فارسیه. اون تو سال ۵۳۵ قمری (حدودا ۱۱۴۱ میلادی) به دنیا اومده و تمام عمرش رو تو شهر گنجه گذرونده که الان تو کشور آذربایجان قرار داره. حالا بعضی ها اینو دلیل می دونن که بگن نظامی، شاعر آذربایجانی بوده. ولی این یه ادعای کاملاً بی اساسه! چرا؟

  1. زبان آثار: تمام آثار نظامی، از جمله شاهکارهایی مثل «لیلی و مجنون»، «شیرین و فرهاد»، و «هفت پیکر»، همگی به زبان فارسی خلق شدن. این آثار، نه تنها به فارسی نوشته شدن، بلکه جزو قله های ادبیات فارسی به حساب میان و تأثیر بی نظیری روی شاعران و نویسندگان فارسی زبان بعد از خودش گذاشتن.
  2. محتوای اشعار: نظامی تو اشعارش، بارها به هویت ایرانی خودش اشاره کرده. مثلاً تو منظومه هفت پیکر یه بیت معروف داره که می گه:

    همه عالم تنست و ایران دل / نیست گوینده زین قیاس خجل

    چونکه ایران دل زمین باشد / دل ز تن به بود یقین باشد

    یعنی جهان مثل یه بدن می مونه و ایران دل اونه. این بیت به وضوح نشون می ده که نظامی چقدر به ایران و هویت ایرانی خودش تعلق خاطر داشته. چطور می شه کسی که اینقدر صریحاً از ایران به عنوان دل دنیا یاد می کنه، آذربایجانی باشه؟

حالا کشور آذربایجان با اینکه می دونه نظامی کاملاً ایرانیه، مجسمه هاشو تو کشورهای خارجی با نام «شاعر و داستان سرای آذری» نصب می کنه. این کار فقط یه نمونه دیگه از همون دست درازی ها به مفاخر ایرانیه که اصلاً پایه و اساسی نداره و فقط باعث میشه اعتبار تاریخی خودشون هم خدشه دار بشه. اینجور کارها نه تنها کمکی به فرهنگ اون کشور نمی کنه، بلکه ماهیت تحریفی و غیر علمی اونها رو نشون میده.

مولانا: بلخیِ ایرانیِ جهانی

شیخ جلال الدین محمد بلخی، که به مولانا معروفه، یکی دیگه از شاعران و عارفان بی همتای ادبیات فارسی و یکی از تأثیرگذارترین شخصیت های تاریخ بشریته. اون تو شهر بلخ به دنیا اومده که الان تو افغانستان قرار داره، اما در طول زندگیش به قونیه در ترکیه مهاجرت کرده و همونجا هم فوت کرده. به خاطر حضورش تو قونیه و ارتباطش با ترکیه، بعضی ها تو اون کشور سعی دارن اونو به عنوان یه شخصیت ترکی معرفی کنن. تو تاجیکستان هم که فرهنگشون خیلی به ما نزدیکه، بعضی ها تلاش می کنن مولانا رو تاجیکی جا بزنن. ولی واقعیت چیه؟

  1. زبان اصلی: زبان تمام آثار مولانا، از جمله «مثنوی معنوی»، «دیوان شمس» و «فیه ما فیه»، فارسیه. حتی یه کلمه ترکی هم تو آثار اصلیش پیدا نمی کنید! این خودش بزرگترین سند بر هویت فارسی زبان و ایرانی اونه.
  2. ریشه های فرهنگی و فکری: افکار و اندیشه های مولانا، ریشه در عرفان و ادبیات فارسی داره. اون از سنت های ادبی و فکری ایران تغذیه کرده و شاگردای خودش رو هم به زبان فارسی آموزش داده.
  3. ملیت و زادگاه: بلخ که زادگاه مولاناس، در اون زمان جزء خراسان بزرگ و قلمرو فرهنگی ایران به حساب می اومده. حتی بعد از مهاجرتش به قونیه، هرگز هویت فرهنگی و زبانی خودش رو تغییر نداد.

متاسفانه دیدیم که تو نوروز ۱۴۰۱، وقتی تندیسی از مولانا تو دوشنبه تاجیکستان رونمایی شد، رسانه های تاجیکستانی اونو به عنوان «شخصیت تاجیکی» معرفی کردن! اینجور اقدامات، با واکنش شدید ایرانی ها مواجه شده. این اتفاقات نشون می ده که ما خودمون هم شاید تو معرفی و بزرگداشت این مفاخر کوتاهی کردیم که حالا کشورهای دیگه دارن از این فرصت استفاده می کنن و هویتشون رو تحریف می کنن. البته نباید فراموش کنیم که مولانا مثل ابن سینا و نظامی، یک میراث جهانیه و نباید برای یه کشور خاص محدود بشه، اما تحریف هویت اصلیش هم کار درستی نیست.

مفاخر ایرانی در جای جای جهان؛ از سیاره ها تا یادبودها

علاوه بر این مواردی که صحبت شد، خوبه بدونیم که مفاخر ایرانی تو خیلی از جاهای دنیا شناخته شده و یادشون زنده نگه داشته می شه، البته بیشتر این موارد با احترام به هویت اصلیشون بوده.

چهارطاقی دانشمندان ایران در وین، اتریش

یکی از نمادهای خیلی معروف ایران در خارج از کشور، همون چهارطاقی دانشمندانیه که تو دفتر سازمان ملل متحد تو وین اتریش نصب شده. تو این چهارطاقی، تندیس چهار تا از بزرگترین دانشمندای ایرانی رو می بینیم: عمر خیام، ابوریحان بیرونی، محمد زکریای رازی و ابن سینا. این اثر تو سال ۱۳۸۸ از ایران به وین فرستاده شده و نشون دهنده ارج و قرب این دانشمندا تو جامعه بین المللیه. این یه نمونه خوبه که هویت ایرانی این بزرگان به درستی معرفی شده.

سردیس داریوش در برلین، آلمان

تو برلین آلمان، یه سردیس از داریوش بزرگ، امپراطور هخامنشی، تو ساختمان قدیمی پست این شهر هست. این ساختمان که تو سال ۱۸۸۱ ساخته شده و الان موزه گالری شده، ۲۶ تا سردیس از آدمای مهمی داره که تو شکل گیری صنعت پست نقش داشتن. داریوش بزرگ هم چون اولین بار چاپارخانه رو تو تاریخ راه انداخت، سردیسش به عنوان اولین سردیس اونجا قرار گرفته. این نشون می ده که آلمانیا هم قدر این پادشاه بزرگ ایرانی رو می دونن و بهش احترام می ذارن.

منشور حقوق بشر کوروش در کالیفرنیا، آمریکا

تو لس آنجلس کالیفرنیا، یه تندیس ۲.۲ میلیون دلاری از منشور حقوق بشر کوروش بزرگ رونمایی شده. این تندیس رو یه بنیاد ایرانی-آمریکایی سفارش داده و هزینه اش هم توسط بیش از یه میلیون نفر جمع شده. این تندیس، اهمیت کوروش رو به عنوان بنیان گذار اولین اعلامیه حقوق بشر تو دنیا، تو آمریکا نشون می ده. حتی تو پارک المپیک سیدنی استرالیا هم یه تندیس هخامنشی از سنگ نگاره مرد بال دار پاسارگاد الهام گرفته شده که بعضیا اون رو به کوروش نسبت می دن و توصیفاتی از عدالت و چندفرهنگی بودن امپراتوری کوروش رو روش حک کردن. اینا همه نشونه هایی از تاثیرگذاری تمدن ایران تو دنیاست.

مجسمه و میدان فردوسی در رم، ایتالیا

بیش از نیم قرن پیش، یعنی سال ۱۹۵۸، مجسمه ابوالقاسم فردوسی، شاهکار استاد صدیقی، تو یکی از میدونای رم نصب شد. استاد صدیقی قبل از این، مجسمه فردوسی رو برای میدون فردوسی تهران و مقبره فردوسی تو توس هم ساخته بود. این کار نشون می ده که ایتالیا هم برای فردوسی، این شاعر حماسه سرای بزرگ ایرانی، چقدر ارزش قائله.

یادبود حافظ در وایمار، آلمان

تو پارک گوته وایمار آلمان، یه یادبود مشترک از حافظ و گوته، دو تا از بزرگترین شاعران تاریخ، نصب شده. این یادبود نشونه گفت وگوی فرهنگ هاست و شامل دو تا کرسی مرمرین می شه. حتی بخشی از شعرای حافظ هم به فارسی روی یه لوح فلزی اونجا حک شده. این احترام گوته، بزرگترین شاعر آلمانی، به حافظ به خاطر دیوان معروفش «دیوان غربی-شرقی» که از حافظ الهام گرفته، واقعاً بی نظیره و نشون می ده که حافظ چه جایگاه جهانی ای داره.

مجسمه خیام در اقصی نقاط جهان

عمر خیام نیشابوری، که هم فیلسوف بود، هم ریاضی دان، هم شاعر و هم ستاره شناس، فقط تو ایران محبوب نیست، بلکه تو خیلی از کشورهای دنیا هم حسابی شناخته شده و بهش احترام می ذارن. مثلاً تو اوکلاهاما آمریکا، تو سال ۹۵ از مجسمه خیام رونمایی شد. تو آستراخان روسیه هم تو همون سال ۹۵، یه مجسمه ۴.۵ متری از برنز از خیام نصب شد. حتی تو مادرید اسپانیا و بخارست رومانی هم مجسمه خیام رو می بینیم. جالب اینجاست که تو ۸ سپتامبر ۱۹۸۰، یه سیارک تو منظومه شمسی کشف شد که به افتخار این دانشمند ایرانی، اسمش رو «عمر خیام ۳۰۹۵» (3095 Omarkhayyam) گذاشتن! این خودش نشون می ده که خیام چقدر تو سطح جهانی تاثیرگذار بوده و هست.

سردیس شاعران ایرانی در مسکو، روسیه و مشاهیر در تاجیکستان

علاوه بر خیام، تو مسکو روسیه هم از سردیس های رودکی، سعدی، فردوسی و حافظ رونمایی شده. حتی تو سال ۷۸ یه مجسمه از فردوسی تو کتابخانه ادبیات خارجی مسکو نصب شده بود. این نشون می ده که روسیه هم به ادبیات فارسی و مفاخرش احترام می ذاره. تو تاجیکستان هم که دیگه نگم براتون! این کشور تو قلمرو فرهنگی ایرانه و شباهت های زیادی با ما داره. تو شهر دوشنبه، هم پارک به نام کوروش کبیر هست، هم مجسمه فاخر کوروش کنار آرش کمانگیر تو موزه ملی، و هم پارک هایی به نام رودکی و خیام. این ها همه نشون دهنده عمق و گستردگی فرهنگ ایرانیه که تو این کشورها خودش رو نشون می ده.

نتیجه گیری

همون طور که دیدیم، ابن سینا، این دانشمند، فیلسوف، و پزشک بزرگ، یکی از روشن ترین و درخشان ترین ستارگان تاریخ ایران و بشریت هست. میراث علمی و فکری اون، مال همه دنیاست، اما ریشه هاش محکم و عمیق به خاک پاک ایران وصله. اینکه تو شهر آدانا ترکیه، مجسمه اش رو به عنوان شاعر ترک معرفی کردن، یه جور تحریف آشکار تاریخ و یه تلاش برای دزدی فرهنگی محسوب می شه.

وظیفه ماست که به عنوان ایرانی، نسبت به این تحریف ها و جعل هویت های فرهنگی بی تفاوت نباشیم. باید با هوشیاری، دانش، و استفاده از تمام ابزارهای ممکن، جلوی این جور دست درازی ها رو بگیریم. این کار نه تنها دفاع از گذشته مونه، بلکه تضمینی برای آینده مونه. باید با تولید محتوای درست، آموزش صحیح به نسل های جدید، و فعالیت های دیپلماتیک و فرهنگی، شناسنامه فرهنگی و تاریخی ایران رو محکم تر از همیشه تو دنیا به نمایش بذاریم. بیاین همه با هم، برای پاسداری از مفاخرمون، کمر همت ببندیم و نگذاریم کسی تاریخ ما رو اون طور که خودش دوست داره، بنویسه.

نوشته های مشابه