تاریخ عراق: هر آنچه باید در مورد گذشته این سرزمین بدانید

گذری به تاریخ عراق

تاریخ عراق، این سرزمین کهن که به «میانرودان» یا «بین النهرین» هم شناخته می شود، داستانی پرفراز و نشیب از ظهور و سقوط تمدن ها، امپراتوری ها و فرهنگ هاست. این منطقه از قدیمی ترین نقاط شکل گیری تمدن بشری بوده و نقش مهمی در تاریخ جهان ایفا کرده است.

تاریخ عراق: هر آنچه باید در مورد گذشته این سرزمین بدانید

وقتی می گوییم تاریخ عراق، در واقع داریم از قصه ی سرزمینی حرف می زنیم که از حدود 3000 سال پیش از میلاد، مهد تمدن هایی مثل سومر، آکاد، بابل و آشور بوده. این منطقه، درست مثل یک لوح گلی بزرگ، رویدادهای مهمی مثل ابداع خط میخی، چرخ، و قانون نامه هایی مثل قانون حمورابی رو به خودش دیده. انگار هر گوشه از این خاک، یه کتاب تاریخ بازه که هر برگش پر از ماجراست.

داستان عراق فقط به تمدن های باستانی ختم نمی شه. این سرزمین بارها و بارها دست به دست شده؛ از امپراتوری های بزرگ ایرانی مثل هخامنشیان و ساسانیان گرفته تا دوران پرفروغ اسلامی و خلافت عباسیان که بغداد رو به اوج شکوفایی رسوندن. بعد هم دوران سخت حمله مغول، سال ها درگیری بین صفویه ها و عثمانی ها و در نهایت، شکل گیری عراق امروزی بعد از جنگ جهانی اول و قیمومیت بریتانیا. هر کدوم از این دوره ها، یه بخش مهم از پازل پیچیده ی تاریخ عراق رو تشکیل می دن. بیایید با هم یه سفر به این تاریخ پر رمز و راز داشته باشیم و ببینیم چه بر سر این سرزمین باستانی گذشته.

دوران باستان: مهد تمدن های بشری

تصور کنید هزاران سال پیش، جایی بین دو رود پرآب دجله و فرات، زندگی شکل گرفته. این منطقه که بهش «بین النهرین» یا «میانرودان» می گفتند، از همون اول یه جورایی پاتوق تمدن ها بوده. آب و خاک حاصلخیز این منطقه یه جورایی باعث شد که مردم اونجا بتونن کشاورزی کنن، یکجانشین بشن و بعد هم دست به کارهای بزرگی بزنن که تا اون موقع کسی ندیده بود.

تمدن های اولیه و شکل گیری نخستین دولت شهرها (حدود ۳۰۰۰ تا ۲۰۰۰ پ.م.)

داستان از سومر شروع می شه. یه عده از مردم باهوش و خلاق که حدود 5000 سال پیش اونجا زندگی می کردن. این سومریان بودن که خط میخی رو اختراع کردن؛ یعنی قبل از اینکه ما خودکار دستمون بگیریم و روی کاغذ بنویسیم، اون ها روی لوح های گلی با خط میخی حکاکی می کردن! فکرش رو بکنید، چقدر باید کار سختی بوده باشه. چرخ هم از اختراعات اون هاست که دنیا رو زیر و رو کرد. به خاطر همین نوآوری ها بود که سومر به نخستین تمدن شهری دنیا تبدیل شد و کلی دولت شهر مثل اور و لاگاش رو ساختن.

بعد از سومریان، نوبت به آکادها رسید. یه فرمانده قدرتمند به اسم سارگون، تونست این دولت شهرها رو زیر یه پرچم جمع کنه و اولین امپراتوری بزرگ تاریخ رو بسازه؛ یعنی امپراتوری آکاد. این نشون می ده که از همون اول، این سرزمین مستعد تشکیل حکومت های بزرگ و قدرتمند بوده.

عصر امپراتوری های بابل و آشور (حدود ۲۰۰۰ تا ۵۳۹ پ.م.)

وقتی می رسیم به حدود 2000 سال قبل از میلاد، پای دو امپراتوری بزرگ دیگه به میدون باز می شه: بابل و آشور. حتماً اسم حمورابی رو شنیدید، پادشاه معروف بابل که یه قانون نامه معروف داره. این قانون نامه، اولین قوانین مکتوب دنیاست که نظم و قانون رو به جامعه آورد. می گن «چشم در برابر چشم، دندان در برابر دندان»، از اصول همین قانون نامه بوده. بابل توی دوره خودش، یه شهر فوق العاده زیبا و پرشکوه بود. باغ های معلق بابل و دروازه ایشتار، هنوز هم که هنوزه مایه حیرت همه هستن. واقعاً که شهری بوده واسه خودش!

اون طرف قصه هم آشوری ها بودن؛ یه قوم جنگاور و قوی. اون ها امپراتوری بزرگی رو ساختن که پایتختش نینوا بود. آشوری ها با قدرت نظامی شون معروف بودن و تونستن برای مدت ها بخش های زیادی از خاورمیانه رو تحت سلطه خودشون دربیارن. کلاً این دوره پر از امپراتوری های بزرگ و قدرتمندی بوده که هر کدومشون یه جورایی تاریخ رو شکل دادن.

تسلط امپراتوری های بزرگ (۵۳۹ پ.م. تا ۶۴۲ م.)

اما خب، هیچ حکومتی تا ابد پابرجا نمی مونه. بالاخره در سال 539 پیش از میلاد، پای کوروش بزرگ، بنیان گذار امپراتوری هخامنشی به بابل باز شد و این سرزمین به قلمرو وسیع ایرانی ها اضافه شد. جالبه بدونید که برای بیش از 11 قرن، یعنی تا سال 642 میلادی، عراق کنونی جزئی از ایران بود. بعد از هخامنشیان، سلسله های سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان هم روی این منطقه حکمرانی کردن.

در دوره ساسانی، عراق اهمیت خیلی زیادی پیدا کرد. اصلاً پایتخت شاهنشاهی ایران، یعنی «تیسفون» با همون «مداین» معروف، توی همین میانرودان قرار داشت. ایوان مداین که بقایاش هنوز هم موجوده، گواه شکوه و عظمت اون زمانه. ساسانی ها به این منطقه «دل ایرانشهر» یا «سورستان» می گفتن. این نشون می ده که عراق از قدیم الایام چه جایگاه مهمی برای ایرانی ها داشته.

دوران اسلامی: از ظهور اسلام تا سقوط بغداد

با ورود اسلام، صفحه جدیدی در تاریخ عراق باز شد. این سرزمین باستانی، این بار به مرکزی برای یکی از بزرگ ترین تمدن های تاریخ، یعنی تمدن اسلامی تبدیل شد. اتفاقاتی که توی این دوره افتاد، مسیر تاریخ عراق رو برای همیشه عوض کرد.

فتوحات مسلمانان و آغاز دوران اسلامی (قرن ۱ هجری / میانه سده ۷ میلادی)

در اوایل قرن اول هجری، یعنی حدود میانه سده هفتم میلادی، اعراب مسلمان با قدرت اومدن و حکومت ساسانی رو از بین بردن. با این اتفاق، عراق هم مثل بقیه مناطق ایران، جزئی از قلمرو وسیع اسلامی شد. اما این فقط آغاز ماجرا بود. وقتی امام علی (ع) پایتخت خلافت رو از مدینه به کوفه توی عراق منتقل کرد، این منطقه به مرکز اصلی دنیای اسلام تبدیل شد. فکرش رو بکنید، کوفه برای یه مدت کوتاهی، قلب تپنده ی جهان اسلام بود و اتفاقات مهمی رو به خودش دید.

خلافت امویان (۴۱ تا ۱۳۲ هجری)

بعد از دوران امام علی (ع)، قدرت به دست امویان افتاد و پایتخت از کوفه به دمشق منتقل شد. این دوران برای عراق، دوران پرتنشی بود. یکی از مهم ترین اتفاقاتی که توی این دوره افتاد و تا ابد تو تاریخ شیعه ثبت شد، واقعه عاشورا و کربلاست. توی دهم محرم سال 61 هجری، اتفاقی افتاد که دل شیعیان رو به درد آورد و کربلا رو به یکی از مقدس ترین شهرهای شیعیان تبدیل کرد.

خلافت عباسیان: دوران شکوفایی و افول (۱۳۲ تا ۶۵۶ هجری)

در سال 132 هجری، عباسیان با سرنگونی امویان به قدرت رسیدن و دوباره پایتخت خلافت رو به عراق برگردوندن. این بار نوبت «بغداد» بود که ستاره اش بدرخشه. منصور، خلیفه عباسی، شهر جدیدی به اسم بغداد رو توی نزدیکی تیسفون ساخت که اسمش به معنی «خداداد» بود. بغداد خیلی زود شد مهم ترین شهر اسلامی، مرکز علم، فرهنگ و دانش. دوران هارون الرشید رو یادتونه؟ همون دوران که بغداد به اوج شکوفایی خودش رسید و تبدیل به یه مرکز بزرگ برای دانشمندان، هنرمندان و تاجران شد. هر کسی که می خواست علم بیاموزه یا تجارت کنه، راهی بغداد می شد.

توی این دوران، ایرانی ها نقش مهمی تو دستگاه خلافت داشتن، ولی بعداً ترکان نفوذ زیادی پیدا کردن. جالبه بدونید که توی همین دوران عباسی بود که امامان شیعه هم زیر فشار زیادی بودن و خیلی هاشون شهید شدن. این دوران همچنین با یه مفهوم جالب دیگه هم همراه بود: «عراق عجم» و «عراق عرب». به بخش های غربی ایران امروزی مثل اصفهان و ری می گفتن عراق عجم و به کشور فعلی عراق، عراق عرب. این نشون می ده که این دو منطقه چقدر با هم پیوند تاریخی داشتن.

دوران پس از عباسیان تا پایان تسلط عثمانی

بعد از دوران طلایی عباسیان، عراق وارد یه دوره پر از آشوب و جنگ شد. سلسله های محلی اومدن و رفتن و تهاجم های خارجی هم امان این سرزمین رو برید.

حکمرانی سلسله های محلی و تهاجمات خارجی (قرن ۱۰ تا ۱۳ میلادی)

سال 945 میلادی بود که آل بویه، یه سلسله ایرانی، بغداد رو تصرف کردن و قدرت عباسیان رو به شدت کاهش دادن. بعد از آل بویه، نوبت به سلجوقیان رسید که برای مدتی بر این منطقه حکومت کردن. اما داستان غم انگیزتر، حمله مغول ها بود. سال 656 هجری قمری (1258 میلادی)، بغداد به دست هلاکوخان مغول افتاد و اون شهر پرشکوه، تبدیل به ویرانه شد. واقعاً فاجعه بزرگی برای تاریخ جهان اسلام بود. بعد از مغول ها هم، ایلخانان و آق قویونلوها بر این سرزمین حکمرانی کردن. این ها همه نشون می ده که عراق چقدر توی این دوران دست به دست شده و چه روزهای سختی رو پشت سر گذاشته.

رقابت صفویه و عثمانی و تسلط امپراتوری عثمانی (قرن ۱۶ تا اوایل قرن ۲۰ میلادی)

بعد از سقوط آق قویونلوها، پای دو امپراتوری بزرگ دیگه، یعنی صفویه ایران و عثمانی ترکیه به میدون باز شد. برای ده ها سال، عراق محل نزاع و درگیری این دو قدرت بزرگ بود. یه روز دست صفویه ها می افتاد، یه روز عثمانی ها پسش می گرفتن. شاه اسماعیل اول صفوی، عراق رو دوباره جزئی از ایران کرد، ولی عثمانی ها توی سال 1533 میلادی دوباره پسش گرفتن. شاه عباس بزرگ هم تونست توی سال 1623 میلادی عراق رو از عثمانی جدا کنه، اما این وضع هم تا سال 1638 میلادی بیشتر دوام نیاورد.

حتی نادرشاه افشار هم برای مدت کوتاهی، حدود 1743 تا 1746 میلادی، عراق رو به تصرف خودش درآورد و بعد از اون هم بصره مدتی دست زندیان افتاد. اما از اون به بعد تا شروع جنگ جهانی اول، عراق برای مدت طولانی تحت سلطه امپراتوری عثمانی بود. این دوران، دوران سختی برای مردم عراق بود، چون همیشه بین این دو قدرت بزرگ در حال کشمکش و جنگ بودن.

دوران معاصر: از امپراتوری تا جمهوری نوین

با شروع قرن بیستم و پایان جنگ جهانی اول، نقشه جهان دوباره عوض شد و عراق هم از این تغییرات بی نصیب نموند. این دوره، عراق رو از یه ایالت عثمانی به یه کشور مستقل، و بعد از اون به جمهوری و در نهایت به عراق امروز تبدیل کرد.

پایان حکومت عثمانی و قیمومیت بریتانیا (پس از جنگ جهانی اول)

بعد از اینکه امپراتوری عثمانی توی جنگ جهانی اول شکست خورد، سرزمین های تحت کنترلش مثل عراق به دست متفقین افتاد. بر اساس یه توافق محرمانه به اسم «سایکس-پیکو» که توی سال 1916 امضا شده بود، عراق جزئی از قلمرو بریتانیا شد و تحت نظارت اون ها اداره می شد. سال 1920 بود که بریتانیا و متحدینش با به هم پیوستن سه ایالت بصره، بغداد و موصل، کشور عراق رو تشکیل دادن. جالبه بدونید که اسم «عراق» رو از وجود سنگ های صخره ای و سخت توی بعضی نقاط این کشور گرفتن.

یک سال بعد، فیصل اول با حمایت بریتانیا و با رأی گیری عمومی، به پادشاهی عراق انتخاب شد و نظام پادشاهی توی این کشور شکل گرفت. اما خب، این قضیه برای همه خوشایند نبود. سال 1930، شیعیان عراق علیه حکومت دست نشانده انگلیس قیام کردن تا کشور خودشون رو بسازن، ولی چون قبایل سنی باهاشون همراهی نکردن (که اون ها هم عمدتاً از حمایت بریتانیا برخوردار بودن)، این قیام شکست خورد. از اون به بعد، شیعیان عراق تحت فشار و فقر زیادی قرار گرفتن. بالاخره سال 1932، قیمومیت انگلستان تموم شد و عراق رسماً استقلال پیدا کرد و عضو جامعه ملل شد.

دوران پادشاهی عراق (۱۹۲۱ تا ۱۹۵۸)

نظام پادشاهی عراق از سال 1921 شروع شد و تا سال 1958 ادامه پیدا کرد. بعد از فیصل اول، پسرش ملک غازی به پادشاهی رسید و بعد از اون هم پسر غازی، یعنی فیصل دوم. این دوران پر از چالش های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود. کودتاهای نظامی پشت سر هم اتفاق می افتادن، مثل کودتای «بکر صدقی» که اولین کودتای نظامی توی کشورهای عربی خاورمیانه بود. عراق توی این دوران نقش مهمی توی تحولات منطقه و جهان داشت، مثلاً توی جنگ جهانی دوم یا با عضویت توی پیمان بغداد.

ملک غازی با بحران های اقتصادی و تنش های داخلی روبرو بود و تلاش هاش برای اصلاحات با مخالفت های زیادی همراه شد. بعد از مرگ غازی، پسرش فیصل دوم در سن کم به سلطنت رسید و امیر عبدالله عموی غازی، نیابت سلطنت رو به عهده گرفت. این دوران هم پر از نارضایتی های سیاسی و بحران های اقتصادی بود که باعث شد قدرت بین سیاستمداران مختلف جابجا بشه.

دوران جمهوری و حزب بعث (۱۹۵۸ تا ۲۰۰۳)

توی سال 1958، یه اتفاق بزرگ افتاد: انقلاب 14 ژوئیه! این انقلاب نظامی به رهبری عبدالکریم قاسم و عبدالسلام عارف، به عمر نظام پادشاهی توی عراق پایان داد و جمهوری عراق رو پایه گذاری کرد. فیصل دوم و خانواده اش اعدام شدن و مردم هم خیلی از این اتفاق استقبال کردن. قاسم بلافاصله عراق رو از پیمان استعماری بغداد خارج کرد و سیاست های مستقلی رو در پیش گرفت. اون تلاش کرد اصلاحات ارضی انجام بده و به سیستم آموزشی و بهداشتی سر و سامان بده، اما خب، بی تجربگی مسئولان و نبود منابع مالی مشکلات زیادی رو به وجود آورد. در نهایت، شریک قاسم توی انقلاب، یعنی عبدالسلام عارف، با یه کودتای خونین، قاسم رو به قتل رسوند و خودش به قدرت رسید. اما عارف هم بعد از مدتی با حزب بعث مخالفت کرد و خودش هم توی یه حادثه هوایی کشته شد. بعد از اون، برادرش عبدالرحمن عارف قدرت رو به دست گرفت.

اما داستان اصلی از سال 1968 شروع شد؛ وقتی حزب بعث توی یه کودتای بی خونریزی، دولت عارف رو سرنگون کرد و حسن البکر به عنوان رئیس شورای فرماندهی انقلاب و رئیس جمهور انتخاب شد. صدام حسین هم که اون موقع معاون حزب بعث بود، شد معاون رئیس جمهور و مسئول سرویس امنیتی عراق. حزب بعث خیلی زود تونست قدرتش رو تحکیم کنه و مخالفان رو کنار بزنه. توی دوره حسن البکر، عراق شاهد تحولات مهمی بود، مثل ملی کردن نفت و سرمایه گذاری روی آموزش و بهداشت. اما این دوران یه روی دیگه هم داشت: سرکوب شدید مخالفان و تحکیم قدرت حزب.

حکومت صدام حسین (۱۹۷۹ تا ۲۰۰۳)

از سال 1973، صدام حسین کم کم جایگاه حسن البکر رو تضعیف کرد و بالاخره توی ژوئیه 1979، با استعفای البکر، صدام رسماً رئیس جمهور عراق شد. دوران حکومت صدام یکی از خاص ترین و البته بحرانی ترین دوره ها توی تاریخ عراق بود. این دوران پر از جنگ و درگیری بود که در نهایت، عراق رو به عقب ماندگی و تخریب کشوند.

  1. اولین اتفاق مهم، جنگ ایران و عراق بود که توی سال 1980 با حمله صدام به مرزهای ایران شروع شد و تا سال 1988 ادامه پیدا کرد. این جنگ، هم برای ایران و هم برای عراق، ویرانی های زیادی به بار آورد و کلی آدم بی گناه کشته شدن.
  2. توی همین دهه، عملیات انفال توی مناطق شمالی عراق انجام شد که به کشته شدن بیش از 182 هزار کُرد منجر شد. بمباران شیمیایی حلبچه هم یکی از تلخ ترین وقایع اون دوران بود که قلب هر انسانی رو به درد میاره.
  3. بعد از اون، صدام به کویت حمله کرد و جنگ خلیج فارس (1991) شروع شد. این حمله باعث شد عراق با تحریم های اقتصادی سنگینی روبرو بشه و مناطق شمالی و جنوبی اون، منطقه ی پرواز ممنوع اعلام بشن.

ادعاهای سرزمینی عراق نسبت به همسایه هاش هم اغلب ریشه در وعده های کشورهای آنتانت توی سال های 1919-1920 داشت؛ زمانی که امپراتوری عثمانی تقسیم شد و قرار بود یه کشور عربی گسترده تر توی عراق و جزیره ساخته بشه که حتی بخش هایی از شرق سوریه، جنوب شرقی ترکیه، کل کویت و بعضی مناطق مرزی ایران رو هم شامل می شد. این نقشه انگلیسی سال 1920 این رو نشون می ده.

عراق پس از صدام (۲۰۰۳-اکنون)

آخرین برگ از گذری به تاریخ عراق، از سال 2003 شروع می شه. سالی که حمله نظامی ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا به عراق، به حکومت صدام حسین پایان داد و صفحه جدیدی توی تاریخ این کشور باز شد.

توی مارس 2003، آمریکا و هم پیماناش با صدها هزار نیروی نظامی به عراق حمله کردن. این حمله توی کمتر از یک ماه به فروپاشی حکومت صدام و اشغال این کشور منجر شد. البته مقامات آمریکا برای این حمله به بهانه هایی مثل وجود تسلیحات کشتار جمعی و ارتباط صدام با گروه های تروریستی و القاعده متوسل شدن، اما بعدها ثابت شد که این ادعاها واقعیت نداشتن. با این حال، اشغال نظامی عراق یه دوره سیاسی کاملاً متفاوت و پر از چالش های جدید رو برای این کشور به ارمغان آورد.

بعد از اشغال عراق، «جی گارنر» به عنوان حاکم نظامی آمریکا توی این کشور، تلاش کرد ساختارهای سیاسی و نظامی-امنیتی جدیدی رو شکل بده. اما اون توی کمتر از یک ماه جاش رو به «پل برمر» داد. پل برمر، حاکم غیرنظامی آمریکا، توی می 2003 دستورات مهمی صادر کرد که به فروپاشی کامل ساختارهای دوره بعث منجر شد و ساختارهای جدیدی شکل گرفتن. بعد از اون، شورای حکومت انتقالی، دولت موقت با نخست وزیری ایاد علاوی، و بعدش هم انتخابات مجمع ملی عراق برگزار شد. بعد از این مراحل، دولت انتقالی به نخست وزیری ابراهیم جعفری تشکیل شد و همزمان انتخابات مجلس نمایندگان و همه پرسی قانون اساسی جدید برگزار شد. در نهایت، یه دولت دائمی توی عراق شکل گرفت و این ها همه مراحل شکل گیری ساختار حکومتی و سیاسی پس از صدام حسین بود.

بر اساس قانون اساسی جدید عراق، نظام سیاسی این کشور پارلمانی و فدرال دموکراتیک شد و اقلیم کُردی توی شمال عراق به رسمیت شناخته شد. از سال 2006 تا حالا، عراق شاهد برگزاری انتخابات های پارلمانی و شوراهای استانی زیادی بوده و دولت های مختلفی برای اداره امور این کشور تشکیل شدن، مثل دولت های نوری مالکی، حیدر العبادی، عادل عبدالمهدی، مصطفی الکاظمی و محمد شیاع السودانی.

با این حال، عراق پس از صدام هم چالش های خیلی بزرگی رو پشت سر گذاشته و هنوز هم باهاشون دست و پنجه نرم می کنه. خشونت های فرقه ای، تروریسم و ظهور گروه هایی مثل داعش، از مهم ترین تحولات سیاسی و امنیتی عراق بعد از 2003 بودن. داعش برای مدتی بخش های زیادی از عراق رو تصرف کرد و باعث ویرانی های زیادی شد، اما بالاخره با کمک نیروهای داخلی و ائتلاف بین المللی، شکست خورد. وضعیت کنونی عراق با وجود این چالش ها، نشون دهنده یه حرکت آهسته اما پیوسته به سمت ثبات و بازسازی هست.

نتیجه گیری

وقتی یه نگاهی به گذری به تاریخ عراق می اندازیم، می بینیم که این سرزمین چقدر مهم و چقدر پرفراز و نشیب بوده. از همون روزهای اول که مهد تمدن های بزرگ سومر و بابل بود تا امروز که در تلاش برای ساختن آینده ایه، عراق همیشه یه نقش کلیدی تو منطقه و حتی تو دنیا داشته. این سرزمین پر از درس و تجربه اس؛ درس هایی از شکوه و عظمت، از جنگ و ویرانی، از مقاومت و امید.

تاریخ عراق به ما نشون می ده که چطور یه منطقه جغرافیایی می تونه این همه اتفاق و تحول رو به خودش ببینه و همچنان پابرجا بمونه. این همه تمدن، این همه امپراتوری، این همه شخصیت تاریخی، همه و همه توی این خاک ریشه دارن. با وجود همه مشکلاتی که عراق تو دهه های اخیر باهاشون دست و پنجه نرم کرده، همیشه یه امید برای آینده این کشور وجود داشته. مردمی که این همه رنج رو تحمل کردن، حالا منتظر یه زندگی آروم تر و یه آینده روشن تر هستن.

امیدواریم که این سرزمین باستانی، با همه تاریخ پربار و مردم باارزشش، بتونه از این چالش ها هم عبور کنه و به جایگاهی که لایقشه، دست پیدا کنه. چون واقعاً که تاریخ عراق نشون داده این سرزمین پتانسیل های بی نظیری برای درخشش داره.

نوشته های مشابه