رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ | Resident Evil Afterlife
معرفی فیلم رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ (Resident Evil: Afterlife)
فیلم "رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ" (Resident Evil: Afterlife)، که سال ۲۰۱۰ اکران شد، چهارمین قسمت از مجموعه فیلم های اکشن-ترسناک "رزیدنت ایول" هست و اولین باری بود که این فرانچایز پا به دنیای سه بعدی گذاشت. این فیلم با بازگشت کارگردان اصلی، پل دبلیو. اس. اندرسون، هیجان زیادی رو به طرفدارا تزریق کرد و سعی کرد با جلوه های ویژه خیره کننده و صحنه های اکشن نفس گیر، تجربه ای جدید ارائه بده.

اگه شما هم مثل ما عاشق فیلم های "رزیدنت ایول" هستید یا دوست دارید بدونید "رزیدنت ایول ۴ زندگی پس از مرگ" دقیقاً چی به چیه، جای درستی اومدید. قراره توی این مقاله حسابی فیلم رو کالبدشکافی کنیم؛ از داستان پرپیچ وخم گرفته تا بازیگرا و شخصیت های دوست داشتنی، پشت صحنه کارگردانی و حتی اینکه "نقد فیلم رزیدنت ایول زندگی پس از مرگ" چطور بود. پس اگه آماده اید که سر از رازهای این قسمت از "رزیدنت ایول" دربیارید، با ما همراه باشید.
اطلاعات کلیدی فیلم (Fact Sheet)
قبل از اینکه شیرجه بزنیم تو دل داستان و بقیه ماجراها، بد نیست یه نگاهی به مشخصات کلی این فیلم بندازیم. اینجوری یه دید کلی پیدا می کنید که با چی طرفیم!
عنوان اصلی | Resident Evil: Afterlife |
---|---|
عنوان فارسی | رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ |
سال انتشار | ۲۰۱۰ |
کارگردان و نویسنده | پل دبلیو. اس. اندرسون (Paul W.S. Anderson) |
ژانر | اکشن، ترسناک، علمی-تخیلی، سه بعدی |
کشورهای تولیدکننده | آمریکا، بریتانیا، آلمان |
مدت زمان | ۹۷ دقیقه |
بودجه ساخت | ۶۰ میلیون دلار |
فروش گیشه | حدود ۳۰۰ میلیون دلار |
امتیازات (میانگین) | IMDb: 5.8/10, Rotten Tomatoes: 21%, Metacritic: 37% (نظرات اکثراً منفی) |
فیلم قبلی | رزیدنت ایول: انقراض (Resident Evil: Extinction) |
فیلم بعدی | رزیدنت ایول: قصاص (Resident Evil: Retribution) |
داستان فیلم: بقا در جهانی پسا-آخرالزمانی
خب، می رسیم به قسمت جذاب "Resident Evil Afterlife داستان". این قسمت از جایی شروع میشه که "رزیدنت ایول: انقراض" تموم شد، یعنی آلیس هنوز هم دنبال اینه که حساب شرکت آمبرلا رو کف دستش بذاره. اگه آماده اید، بریم ببینیم چی میشه!
آغاز انتقام و سقوط آمبرلا
فیلم با یک صحنه اکشن حسابی شروع میشه. آلیس، به همراه ارتشی از همسان های خودش (همون کلون هایی که تو فیلم قبلی ساخته بود)، حمله می کنه به مقر آمبرلا توی توکیو. هدفش چیه؟ نابودی کامل آمبرلا و البته، کشتن آلبرت وسکر در Resident Evil Afterlife، رئیس بی رحم و همه فن حریف این شرکت. نبرد حسابی نفس گیره و جلوه های ویژه سه بعدی واقعاً کار خودشون رو می کنن. اما وسکر، که خب همیشه یه قدم جلوتره، یه نقشه شیطانی داره. اون یه ویروس به آلیس واقعی تزریق می کنه که باعث میشه تمام قدرت های مافوق بشری اش رو از دست بده. آلیسِ از قدرت افتاده، بعد از یک نبرد کوتاه با وسکر، مجبور میشه عقب نشینی کنه. اینجوری میشه که یه آلیس آسیب پذیرتر و البته باانگیزه تر رو می بینیم که دیگه فقط به خودش متکی نیست.
جستجو برای آرکیدیا
بعد از این اتفاقات، آلیس تنها و بدون قدرت، سوار هواپیمای شخصی اش میشه و شروع می کنه به گشتن دنیا برای پیدا کردن بازمانده ها و البته یه جای امن که تو شایعات اسمش "آرکیدیا" رو شنیده. آرکیدیا، یه مکانیه که گفته میشه ویروس بهش نرسیده و همه چی عادیه. اما خب، تو دنیای "رزیدنت ایول"، هیچ خبری به این راحتی درست نیست! در طول سفر، آلیس به آلاسکا میرسه و اونجا دوباره سر و کله رفیق قدیمی اش، الی لارتر در نقش کلر ردفیلد، پیدا میشه. کلر رو می بینیم که یه دستگاه عجیب و غریب به سینه اش وصله که باعث میشه تحت کنترل باشه و حافظه اش رو از دست داده. آلیس موفق میشه کلر رو نجات بده و اون دستگاه رو ازش جدا کنه. حالا این دو تا رفیق قدیمی، با هم راهی لس آنجلس میشن تا به سمت همون "آرکیدیا" مرموز برن.
زندان لس آنجلس و کشف کریس ردفیلد
وقتی آلیس و کلر به لس آنجلس میرسن، با یه زندان بزرگ و پر از بازمانده ها روبرو میشن که دورش رو زامبی ها محاصره کردن. اینجا بوی مرگ و استیصال میاد، اما تو دل این ناامیدی، یه امید کوچیک هم هست. تو این زندان، آلیس با لوتر وست و چند نفر دیگه آشنا میشه. اما چیزی که واقعاً غافلگیرکننده است، پیدا شدن ونتورث میلر رزیدنت ایول در نقش کریس ردفیلد، برادر کلر هست! کریس رو می بینیم که توی یه سلول زندانی شده و از وقتی که "رزیدنت ایول: انقراض" تموم شده، ازش خبری نبوده. اونم مثل کلر، حافظه اش رو از دست داده و نمیدونه چرا اونجاست. بعد از کلی کش و قوس، آلیس و کلر موفق میشن کریس رو نجات بدن و حافظه اش رو بهش برگردونن. حالا تیم سه نفره ردفیلدها و آلیس، با بقیه بازمانده ها نقشه فرار از زندان و رسیدن به "آرکیدیا" رو می چینن.
حقیقت تلخ آرکیدیا
بعد از یک فرار پرهیجان و پر از زامبی، قهرمان های داستان ما به آرکیدیا میرسن. اما اونجا یه شهر نیست؛ بلکه یه کشتی بزرگه که تو دریا شناوره. اوه اوه، بوی توطئه میاد! خیلی زود معلوم میشه که آرکیدیا، به جای اینکه یه بهشت امن باشه، در واقع یه تله است که شرکت آمبرلا برای جمع کردن بازمانده ها و انجام آزمایش های مخفیانه روی اونها طراحی کرده. آلبرت وسکر، بازم اونجاست و پشت همه این ماجراهاست. نبرد نهایی تو کشتی آرکیدیا بین آلیس، کلر و کریس با وسکر و موجودات جهش یافته آمبرلا شکل میگیره. خلاصه داستان رزیدنت ایول ۴ اینجا به اوج خودش میرسه و صحنه های اکشن و درگیری های فیزیکی بین آلیس و وسکر حسابی جذابه.
آرکیدیا، اون بهشت موعودی که همه دنبالش بودن، چیزی نبود جز یک سراب مرگبار، یک تله از طرف آمبرلا برای ادامه آزمایش های شوم شون.
پایان باز و زمینه سازی برای قسمت بعدی
تو نبرد نهایی، قهرمانای ما موفق میشن وسکر رو شکست بدن (یا حداقل فکر می کنن که شکستش دادن!). اما خب، تو دنیای "رزیدنت ایول"، شر به این راحتی از بین نمیره. وسکر بازم راهی برای فرار پیدا می کنه و آینده بازمانده ها و آلیس تو هاله ای از ابهام باقی میمونه. پایان فیلم، با نشون دادن هواپیماهای مهاجم آمبرلا که به سمت آرکیدیا میان، حسابی زمینه سازی می کنه برای "دنباله های Resident Evil Afterlife" و قسمت بعدی، یعنی "رزیدنت ایول: قصاص". این پایان باز، خیلی از طرفدارا رو برای دیدن قسمت بعدی بی تاب کرد.
بازیگران و شخصیت ها: چهره های آشنا و اضافه شدن های مهم
یکی از دلایل جذابیت هر فیلمی، بازیگرای اون هستن که به شخصیت ها جون میدن. تو "رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ" هم کلی چهره آشنا داریم که دوباره برگشتن و چند تا شخصیت جدید هم اضافه شدن که حسابی داستان رو هیجان انگیز کردن.
میلا یوویچ در نقش آلیس (Milla Jovovich as Alice)
مثل همیشه، قلب تپنده فرانچایز، "میلا یوویچ در رزیدنت ایول"، با کاریزمای فوق العاده اش نقش آلیس رو بازی می کنه. تو این قسمت، آلیس بعد از اینکه قدرت های ماورایی اش رو از دست میده، یکم آسیب پذیرتر و انسانی تر نشون داده میشه، اما این باعث نمیشه از هدفش دست بکشه. اون هنوزم مصممه که آمبرلا رو نابود کنه و برای بازمانده ها امید باشه. میلا یوویچ مثل همیشه صحنه های اکشن رو عالی بازی می کنه و به خوبی نشون میده که حتی بدون قدرت های خاص، آلیس یه جنگجوی به تمام معناست.
الی لارتر در نقش کلر ردفیلد (Ali Larter as Claire Redfield)
الی لارتر در نقش کلر ردفیلد دوباره به دنیای "رزیدنت ایول" برمی گرده و برگشتش خیلی هم مهمه. کلر تو این فیلم اولش حافظه اش رو از دست داده و تحت کنترل آمبرلاست، اما وقتی آلیس نجاتش میده، دوباره به همون جنگجوی قوی و وفاداری تبدیل میشه که می شناسیم. رابطه خواهر و برادری اش با کریس و دوستی اش با آلیس، به فیلم عمق بیشتری میده و نشون میده که تو این دنیای ویران، هنوز هم میشه روی بعضی رفاقت ها حساب کرد.
ونتورث میلر در نقش کریس ردفیلد (Wentworth Miller as Chris Redfield)
یکی از مهمترین اضافه شده ها به "بازیگران Resident Evil Afterlife"، ونتورث میلر در نقش کریس ردفیلد هست. کریس یکی از شخصیت های اصلی بازی های ویدئویی "رزیدنت ایول" هست و ورودش به دنیای سینما، برای طرفداران بازی ها حسابی هیجان انگیز بود. ونتورث میلر، که با "فرار از زندان" حسابی معروف شده بود، اینجا هم نقش یه زندانی مرموز و قدرتمند رو بازی می کنه. پویایی بین کریس و خواهرش کلر، و البته کمکش به آلیس تو مبارزه با وسکر، خیلی جذابه.
شان رابرتس در نقش آلبرت وسکر (Shawn Roberts as Albert Wesker)
چیزی که یه قهرمان رو جذاب می کنه، یه آنتاگونیست قوی و بی رحمه. شان رابرتس در نقش آلبرت وسکر، با بازی فوق العاده اش، این نقش رو به بهترین شکل ایفا می کنه. وسکر، رئیس آمبرلا، با اون عینک دودی معروفش و قدرت های مافوق بشری اش، یه تهدید واقعی و دائمی برای آلیس و بقیه بازمانده هاست. تو این فیلم، وسکر واقعاً شرارت رو به تمام معنی نشون میده و نبردهای اون با آلیس، از بهترین صحنه های اکشن فیلم هستن.
سایر بازیگران و نقش های مکمل
البته که بقیه بازیگرا و شخصیت ها هم نقش مهمی تو داستان دارن. بوریس کوجو در نقش لوتر وست، یکی از بازمانده های زندان لس آنجلس که به آلیس و بقیه کمک می کنه، یا کیم کوتس در نقش کیم یونگ و اسپنسر لاک در نقش کی-مارت که از قسمت های قبل برگشتن، همه به کامل شدن پازل داستان کمک می کنن و هر کدوم به نوعی در مسیر بقا تلاش خودشون رو نشون میدن.
کارگردانی و عوامل تولید: نوآوری های بصری و چالش های سه بعدی
وقتی اسم "رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ" میاد، اولین چیزی که شاید به ذهن خیلی ها برسه، سه بعدی بودنش باشه. این فیلم واقعاً یه جهش بزرگ تو زمینه بصری برای این مجموعه محسوب میشد و "پل دبلیو. اس. اندرسون"، کارگردان کاربلدش، حسابی برای این قضیه سنگ تموم گذاشت.
بازگشت پل دبلیو. اس. اندرسون به سکان کارگردانی
این خیلی اتفاق خوبی بود که کارگردان Resident Evil Afterlife، یعنی پل دبلیو. اس. اندرسون، بعد از اینکه دو قسمت قبلی رو فقط نوشته بود و کارگردانی نکرده بود، دوباره برگشت. اندرسون کسیه که اولین فیلم "رزیدنت ایول" رو ساخت و دید خاص خودش رو به این دنیا داره. برگشت اون باعث شد که لحن و فضای فیلم دوباره به ریشه های خودش برگرده، البته با یه عالمه هیجان و تکنولوژی جدید. اون استاد ساخت صحنه های اکشن پرزرق و برق و استفاده از اسلوموشن های جذابه که تو این فیلم هم حسابی ازشون استفاده کرده.
تجربه سه بعدی و استفاده از فناوری های پیشرفته
سال ۲۰۱۰، سه بعدی یه چیز خیلی جدید و هیجان انگیز بود، مخصوصاً بعد از موفقیت بی نظیر "آواتار". اندرسون هم تصمیم گرفت "رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ" رو با استفاده از دوربین های پیشرفته سونی F35 که برای "آواتار" هم استفاده شده بود، بسازه. این یعنی فیلم از پایه برای سه بعدی طراحی شده بود، نه اینکه بعداً تبدیلش کنن. نتیجه اش هم این شد که جلوه های بصری و صحنه های اکشن، به خصوص اون شیشه های شکسته و تیرهایی که به سمت تماشاگر میومدن، حسابی توی چشم بودن و یه تجربه غوطه ورکننده رو برای مخاطب ایجاد می کردن. این اولین "ژانر اکشن ترسناک سه بعدی" برای این فرانچایز بود و خب، میشه گفت از نظر تکنیکی موفق عمل کرد.
طراحی صحنه، جلوه های ویژه و طراحی موجودات
از نظر طراحی صحنه، فیلم حسابی محیط های پسا-آخرالزمانی رو به تصویر می کشه؛ از شهرهای ویران شده توکیو و لس آنجلس گرفته تا زندان محاصره شده و کشتی مرموز آرکیدیا. همه این ها با جزئیات خوبی طراحی شدن و حس واقعی ویرانی رو به مخاطب منتقل می کنن. "بررسی فنی Resident Evil Afterlife" نشون میده که جلوه های ویژه فیلم هم واقعاً با کیفیت هستن؛ انفجارها، تیراندازی ها و نبردهای آلیس با زامبی ها، همه با دقت زیادی کار شدن. طراحی موجودات جهش یافته هم مثل همیشه خوبه. مخصوصاً "جلاد (Executioner Majini)" با اون تبر غول پیکرش، که از بازی "Resident Evil 5" الهام گرفته شده، حسابی ترسناک و به یاد موندنی از آب درومده.
موسیقی متن و اتمسفر
موسیقی متن فیلم هم مثل قسمت های قبلی، تو ایجاد اتمسفر ترسناک و هیجان انگیز حسابی موفقه. اون ملودی های حماسی موقع نبرد و اون صداهای دلهره آور موقع مواجهه با زامبی ها، همه به بهتر شدن تجربه تماشا کمک می کنن. موسیقی فیلم به خوبی حس تنهایی، خطر و امید رو در یک دنیای نابودشده منتقل می کنه و شما رو غرق در فضایی میکنه که آلیس توش زندگی میکنه.
نقد و بررسی فیلم: تجاری موفق، انتقادی بحث برانگیز
مثل بقیه فیلم های مجموعه "رزیدنت ایول"، "زندگی پس از مرگ" هم یه جورایی دو قطبی بود: از نظر تجاری موفقیت بزرگی به دست آورد، اما منتقدا نظر مساعدی نداشتن. بیاید ببینیم چرا این فیلم "نقد فیلم رزیدنت ایول زندگی پس از مرگ" اینقدر متفاوته.
نقاط قوت فیلم
اگه بخوایم صادق باشیم، این فیلم از نظر اکشن هیچ کم و کاستی نداشت. صحنه های اکشن پرشور و جذابیت بصری سه بعدی، به خصوص تو زمان خودش، واقعاً خیره کننده بود. پل دبلیو. اس. اندرسون میدونست چطور صحنه های نبرد رو طراحی کنه که مخاطب رو روی صندلی میخکوب کنه. حضور بازیگرای کاریزماتیک مثل میلا یوویچ، الی لارتر و ونتورث میلر هم به جذابیت فیلم اضافه کرده بود. جلوه های ویژه همونطور که گفتیم، باکیفیت و چشم نواز بودن. اگه دنبال یه فیلم اکشن باحال و پر سروصدا هستید که بتونید باهاش حسابی سرگرم بشید، "رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ" می تونه انتخاب خوبی باشه. در واقع، میشه گفت یکی از "بهترین سکانس های رزیدنت ایول زندگی پس از مرگ" همون صحنه مبارزه آلیس با وسکر و استفاده از اسلوموشن هاست.
نقاط ضعف فیلم
اما خب، نمیشه چشمامون رو روی نقاط ضعفش ببندیم. بیشتر انتقادها به مشکلات داستانی فیلم برمی گشت. پلات فیلم نسبتاً ضعیف بود و پر از حفره های داستانی به نظر میومد که خیلی ها رو راضی نمی کرد. شخصیت ها هم اونقدر که باید، عمیق و پرورده نشده بودن و دیالوگ ها هم گاهی سطحی و کلیشه ای به نظر می رسیدن. بعضی ها معتقد بودن فیلم فقط به دنبال تکرار فرمول های موفق قبلیه و نوآوری خاصی تو داستان سرایی نداره. برای کسایی که دنبال یه داستان عمیق و منطقی هستن، این فیلم شاید کمی ناامیدکننده باشه.
واکنش منتقدان و تماشاگران
همونطور که تو جدول اطلاعات دیدیم، "امتیاز فیلم رزیدنت ایول ۴" از طرف منتقدان خیلی پایین بود. اون ها داستان ضعیف، دیالوگ های نامناسب و عدم وفاداری به بازی های اصلی رو نقد می کردن. مثلاً "Rotten Tomatoes" فقط ۲۱ درصد امتیاز بهش داد که نشون میده منتقدان چقدر ازش دلسرد بودن. اما خب، نظر تماشاگران فرق داشت. خیلی از طرفدارا، به خاطر صحنه های اکشن و جلوه های ویژه سه بعدی، از فیلم لذت بردن و بهش نمره قبولی دادن. این تفاوت دیدگاه بین منتقدان و تماشاگران، نشون میده که هر کس از یک فیلم چه انتظاری داره و "رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ" تونسته بود اون هیجان و سرگرمی لازم رو برای بخش بزرگی از مخاطبینش فراهم کنه.
عملکرد در گیشه: یک موفقیت تجاری بزرگ
با وجود همه نقدهای منفی، "باکس آفیس Resident Evil Afterlife" یه موفقیت بزرگ بود. فیلم با بودجه ۶۰ میلیون دلاری، حدود ۳۰۰ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت. این یعنی مردم به دیدن این فیلم علاقه نشون دادن و ثابت کرد که فرنچایز "رزیدنت ایول"، با وجود انتقادها، هنوز هم طرفداران پروپاقرصی داره که حاضرن برای دیدن قسمت های جدیدش به سینما برن. این فروش بالا، راه رو برای ساخت قسمت های بعدی هموار کرد.
مقایسه با بازی های ویدئویی Resident Evil
اگه شما هم از طرفداران بازی های "رزیدنت ایول" هستید، حتماً "تفاوت فیلم رزیدنت ایول با بازی" براتون جالبه. فیلم ها همیشه یه جورایی مسیر خودشون رو رفتن و خیلی به بازی ها وفادار نبودن، اما خب، الهام گیری هایی هم داشتن.
الهام گیری ها
یکی از بزرگترین الهام گیری ها از بازی ها، آوردن شخصیت هایی مثل کریس ردفیلد و آلبرت وسکر به دنیای سینمایی بود. این دو شخصیت تو بازی ها حسابی معروف و محبوب هستن و دیدن اون ها تو فیلم، برای طرفدارای "کپ کام" (شرکت سازنده بازی ها) خیلی جذاب بود. علاوه بر این، بعضی از موجودات جهش یافته مثل "جلاد" با اون تبر گنده اش، مستقیماً از بازی "رزیدنت ایول ۵" وارد فیلم شدن که حس آشنایی خوبی به مخاطب میداد. صحنه های اکشن و سبک مبارزه بعضی شخصیت ها هم گاهی یادآور حرکات و مبارزات تو بازی ها بود.
تفاوت های عمده و آزادی عمل فیلم
اما خب، تفاوت ها کم نیستن. بزرگترین تفاوت، وجود شخصیت آلیس هست که کلاً در بازی های "رزیدنت ایول" وجود نداره و برای دنیای سینمایی خلق شده. خط داستانی فیلم ها هم با بازی ها فرق داره و نویسنده ها (که همون پل دبلیو. اس. اندرسون هست) آزادی عمل زیادی برای روایت داستان خودشون داشتن. این آزادی عمل باعث شده که داستان فیلم ها، گاهی اوقات کاملاً مسیر متفاوتی رو از بازی ها طی کنه. البته این موضوع همیشه باعث رضایت طرفداران بازی ها نبوده و خیلی ها از عدم وفاداری فیلم ها به منبع اصلی گلایه دارن. اما خب، سازندگان فیلم همیشه سعی کردن یه تعادل بین جلب رضایت طرفداران بازی و ساختن یه داستان سینمایی مستقل برقرار کنن. این تفاوت ها هم از "رازهای پنهان Resident Evil Afterlife" نیست و کاملاً واضحه.
آیا فیلم "رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ" را ببینیم؟
خب، با این همه اطلاعاتی که بهتون دادیم، شاید براتون سوال پیش بیاد که اصلاً این فیلم ارزش دیدن داره یا نه؟ جوابش بستگی به خودتون و انتظاراتتون داره. بذارید یه راهنمایی کوچولو بکنم.
توصیه برای طرفداران اکشن و سه بعدی
اگه از اون دسته آدما هستید که عاشق صحنه های اکشن پر زد و خورد، انفجارهای بزرگ و جلوه های ویژه خفن هستید، "رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ" می تونه حسابی سرگرمتون کنه. مخصوصاً اگه بتونید نسخه سه بعدی اون رو پیدا کنید (که خب الان دیگه مثل اون موقع ها رایج نیست)، تجربه ای متفاوت و هیجان انگیز خواهید داشت. فیلم از نظر بصری و صحنه های مبارزه، واقعاً قویه و شما رو تو خودش غرق می کنه. پس اگه به دنبال یه فیلم با داستان پیچیده نیستید و فقط می خواید هیجان و آدرنالین رو تجربه کنید، بسم الله!
توصیه برای طرفداران مجموعه رزیدنت ایول
اگه از طرفداران پروپاقرص مجموعه فیلم های "رزیدنت ایول" هستید و داستان آلیس رو از اول دنبال کردید، خب حتماً باید این قسمت رو هم ببینید. این فیلم نقش مهمی تو ادامه داستان آلیس داره و بدون دیدن اون، ممکنه یه جاهایی از داستان "دنباله های Resident Evil Afterlife" و فیلم های بعدی رو از دست بدید. به هر حال، این چهارمین قسمت از ماجراهای آلیس و جدال اون با آمبرلاست و جایگاه خودش رو تو این فرانچایز داره.
هشدارهایی برای منتقدان داستان و وفاداری به بازی
اما یه هشدار هم بدم! اگه از اون دسته تماشاگرای سخت گیر هستید که دنبال داستان های عمیق، پلات های بی نقص و وفاداری کامل به بازی های ویدئویی هستید، شاید بهتره انتظاراتتون رو خیلی بالا نبرید. همونطور که گفتیم، فیلم از نظر داستانی نقاط ضعفی داره و ممکنه انتظارات کسانی که به دنبال عمق روایی یا تطابق صد در صدی با بازی ها هستن، رو برآورده نکنه. این فیلم بیشتر یه اثر سرگرم کننده اکشنه تا یه شاهکار داستانی.
دنباله ها و ارتباط با قسمت های بعدی
همونطور که دیدیم، "رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ" با یه پایان باز و نفس گیر تموم شد که نوید ماجراهای بیشتر رو میداد. این فیلم به خوبی زمینه رو برای قسمت بعدی، یعنی "Resident Evil: Retribution" (رزیدنت ایول: قصاص) که سال ۲۰۱۲ اکران شد، آماده کرد. تو اون فیلم، می بینیم که آمبرلا باز هم از راه میرسه و آلیس و بقیه بازمانده ها رو درگیر نبردی بزرگتر می کنه. در واقع، این پایان باز، یکی از هوشمندانه ترین کارها برای حفظ اشتیاق مخاطب برای قسمت بعدی بود و به فرانچایز اجازه داد تا مسیرش رو ادامه بده.
نتیجه گیری
"معرفی فیلم رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ (Resident Evil: Afterlife)" تموم شد و همونطور که دیدیم، این فیلم یه اثر سرگرم کننده و پر هیجان بود که با جلوه های ویژه سه بعدی و صحنه های اکشن پرشور، تونست دل خیلی از تماشاگران رو ببره. با اینکه از نظر منتقدین ضعف هایی تو داستان سرایی و عمق شخصیت ها داشت، اما موفقیت تجاری بی نظیرش نشون داد که هنوز هم تشنه دیدن ماجراهای آلیس و نبردش با آمبرلا هستیم. این فیلم، یه نقطه عطف مهم تو فرانچایز "رزیدنت ایول" محسوب میشه و جایگاه خودش رو به عنوان یه فیلم اکشن مهیج تو دهه ۲۰۱۰ تثبیت کرد.
شما "رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ" رو دیدید؟ نظرتون درباره این فیلم چیه؟ کدوم صحنه هاش رو بیشتر دوست داشتید؟ تو بخش نظرات، حتماً دیدگاه های خودتون رو با ما و بقیه به اشتراک بذارید!